sobhe-no.ir
2134
چهارشنبه، ۱۱ تیر ۱۴۰۴
4

صبح نو

جولانی در حال فروش سوریه

دست کشیدن از جولان نشانه ای از تبدیل سوریه به کشوری ضعیف و تحت سلطه اسراییل و آمریکا است


دست کشیدن از جولان نشانه ای از تبدیل سوریه به کشوری ضعیف و تحت سلطه اسراییل و آمریکا است
اخیرا دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، فرمان اجرایی لغو بسیاری از تحریم‌های اقتصادی ایالات متحده علیه سوریه را امضا کرد. این تحریم‌ها که برخی از آنها قدمتی بیش از چهار دهه داشت، حال به بهانه حمایت از «صلح و ثبات» در منطقه برداشته شده‌اند! اما آیا واقعا این اقدام، به نفع مردم سوریه و صلح پایدار است؟ یا اینکه این تصمیم در واقع پذیرش خفت و تحمیل شرایطی ناپسند بر کشور سوریه است؟
براساس اعلام کاخ سفید، این فرمان اجرایی به سوریه اجازه می‌دهد بار دیگر وارد تجارت جهانی شود، سرمایه‌گذاری خارجی جذب کند و روابط اقتصادی خود را با کشورهای همسایه و حتی آمریکا گسترش دهد. از نگاه سطحی، این موضوع می‌تواند فرصتی برای بازسازی اقتصادی سوریه باشد، اما واقعیت پیچیده‌تر از این است.
لغو تحریم‌ها با توجه به حضور مقامات تحریرالشام در لیست گروه‌های تروریستی نشانه این است که سیاست آمریکا در قبال سوریه تغییر نکرده است؛ بلکه تلاش شده تا در زمینه اقتصادی، نفوذ و فشار بر دولت سوریه کاهش یابد. در مقابل، سوریه برای بازگشت به صحنه بین‌المللی ناچار به پذیرش شرایطی شده که می‌توان آن را «صلح به ازای خفت» تعبیر کرد.
البته احتمال هم دارد که ترامپ، جولانی و رفقایش را از لیست گروه‌های تروریستی خارج کند یا شاید هم خارج کرده باشد، در این صورت هم این نشان‌دهنده رویکرد دوگانه آمریکا به مسائلی از این دست است که در ادامه باز هم باید گفت آمریکا به دنبال منافع بلندمدت خود از سوریه است و برای همین هم حاضر شده امتیازاتی به سوریه بدهد تا جای پای بیشتری در سوریه باز کند.
 صلحی با قیمت تقدیم خاک و منافع ملی؟
از سوی دیگر این لغو تحریم‌ها هم‌زمان با افزایش نفوذ اسرائیل در مناطق اشغالی سوریه، به‌ویژه در جولان انجام می‌شود. سوریه درحالی‌که تحت فشار اقتصادی و سیاسی شدید است، عملا نمی‌تواند برای بازپس‌گیری خاک‌های خود مقاومت جدی کند. این وضعیت به معنی قبول وضع موجود است که اسرائیل بر بخش‌هایی از خاک سوریه مسلط باشد.
این معادله نه‌تنها فقط به منزله از دست دادن خاک نیست، بلکه نشان‌دهنده قبول واقعی شرایطی است که موجب خفت ملی شده است. یعنی «صلح»ی که در آن بخشی از سرزمین کشور و منافع ملی به بهانه پایان جنگ و بازسازی اقتصادی قربانی می‌شود.
لغو تحریم‌ها از نگاه واشنگتن، ممکن است به بهانه جذب دمشق به سمت صلح و ثبات باشد، اما برای مردم سوریه، این تصمیم به منزله تسلیم به فشارهای بین‌المللی و از دست دادن فرصت‌های مقاومت واقعی تعبیر می‌شود.
این اقدام همچنین ممکن است موجبات نارضایتی بخش عمده‌ای از مردم و افزایش تردید در میان گروه‌های مقاومت علیه اشغالگری اسرائیل را فراهم کند، زیرا آنها می‌بینند که حکومت چیزی را می‌پذیرد که در آینده قطعا موجب اشغالگری رژیم صهیونیستی و تسلیم کشور در برابر نظام سلطه خواهد شد.
 
آنچه تا امروز در سوریه گذشت
در روزهای آغازین دسامبر ۲۰۲۴ حکومت سوریه پس از ۵۳ سال سلطه حافظ و بشار اسد با پیش روی بدون مزاحمت مخالفین مسلح دولت و عقب‌نشینی ارتش این کشور به پایان رسید.
اما این سقوط آرام و بدون درگیری دولت سوریه ریشه‌ای طولانی داشت که نمی‌توان آن را نادیده گرفت. حافظ اسد از سال ۱۹۷۱ قدرت را در سوریه به دست گرفت و حدود ۳۰ سال بر این کشور حکومت کرد و بعد از مرگ او پسرش بشار اسد ۲۴ سال حکومت پدر را  ادامه داد، اما چند سال پیش از آنکه دولتش سقوط کند، آمریکا و غرب در کنار رژیم صهیونیستی با برنامه‌ریزی‌های مختلف و نفوذ، کشور سوریه را با مشکلات عدیده‌ای مواجه کردند که در نهایت به فروپاشی حکومت بشار اسد منتهی شد.
در آن زمان در داخل سه جریان اصلی در برابر حکومت بشار اسد قد علم کردند از جمله ارتش آزاد سوریه شامل نظامیان مخالف دولت که علیه او دست به شبه‌کودتا زدند و از حمایت دولت‌های غربی به‌ویژه آمریکا برخوردار بودند، کردهای خواهان خودمختاری در شمال سوریه که این‌ها هم از حمایت آمریکا برخوردار بودند و حضور آنها در مرز بین سوریه و ترکیه موجب نگرانی عمیق ترکیه شده بود و نیروهای گوناگون تندرو مانند داعش که خواهان تشکیل دولت در عراق و سوریه بودند.
مخالفین دولت هم در گوشه و کنار سوریه حضور داشتند و به تجدید قوا پرداختند برای مثال گروه تحریرالشام که الان بر سوریه مسلط شده در ۷ سال قبل از تسلط بر سوریه در شهر ادلب در شمال سوریه حکومت محلی تشکیل داده بودند تا در زمان مناسب دوباره جنگ را علیه دولت آغاز کنند و با عقب‌نشینی و عدم مقاومت ارتش سوریه ظرف چند هفته توانستند دمشق را تصرف کنند.
با فروپاشی دولت بشار اسد جریان تحریرالشام با سابقه‌ای تروریستی زمام امور را به دست گرفت، جریانی که مدعی بود روش گذشته خود را کنار خواهد گذاشت.
 سناریوهایی که در ابتدای حکومت جولانی مطرح شد
در ابتدای حضور حکومت جولانی سه سناریو مطرح بود.
سناریوی خوش‌بینانه که برقراری آشتی ملی بین اقوام و مذاهب گوناگون و مشارکت همه مخالفین دولت سابق در ایجاد دولت جدید و بازسازی سوریه بود. محمد شرع یا ابومحمد جولانی رهبر کنونی سوریه تلاش داشت در تبلیغات رسانه‌ای این سناریو را برای افکار عمومی بازنمایی کند.
سناریوی دیگر وقوع مجدد جنگ داخلی در سوریه بین گروه‌های ذی‌نفع به‌خاطر نرسیدن به توافق در تقسیم قدرت در این کشور بود.
سناریوی سوم سلطه جریاناتی مانند حکومت طالبان در افغانستان بود که گفته می‌شد در این صورت شاید امنیت به‌طور موقت در سوریه برقرار شود، اما توسعه شکل نخواهد گرفت.
 
نسبت آمریکا با جولانی و تحریرالشام
تحریرالشام، نامی است که با اشغال شهر حلب در سوریه، بیش از قبل در رسانه‌ها مطرح شد. تحریرالشام ابتدا توسط داعش تأسیس شد و سپس با القاعده ادامه داد و توسط آمریکا گروه تروریستی شناخته شد.
رهبر این گروه «ابومحمد الجولانی» است که البته نام واقعی او احمد حسن الشرع است. 
احمد الشرع در فهرست تروریستی ایالات متحده قرار داشت و با وجود تحولات گفته می‌شد که آنها برای پیدا کردن جولانی جایزه‌ای ۱۰ میلیون دلاری تعیین کرده بودند. البته پیش از این متیو میلر سخنگوی وقت وزارت امور خارجه آمریکا در بگومگویی با یک خبرنگار آمریکایی بر سر اینکه بالاخره تکلیف احمد الشرع چیست و آیا جایزه برای جولانی هنوز سر جای خود است یا نه گفت که این جایزه کماکان پابرجاست، اما ظاهرا ایالات متحده، به این ماجرا تک‌بعدی نگاه نمی‌کند و برای ارتباط‌گیری با سوریه عجول است.
بعد از آن فایننشال تایمز نوشت که با وجود پابرجا بودن جایزه ۱۰ میلیون دلاری، دولت ایالات متحده درصدد است تا با تحریرالشام در سوریه ارتباط بگیرد.
مقامات آمریکایی درباره مزایا و معایب حذف جایزه ۱۰ میلیون دلاری برای رهبر هیأت تحریرالشام، ابو‌محمد الجولانی‌ دچار انشقاق شده‌ بودند. گروهی در آمریکا او را بدون توجه به فعل و انفعالات در سوریه، تروریست می‌دانند و می‌گویند آمریکا نباید از مواضع خود عدول کند و باید با او مانند یک هدف مشروع برخورد کند. عده‌ای دیگر معتقدند که او تغییر کرده و دیگر دلبستگی به مواضع پیشین خود ندارد و ازاین‌رو می‌توان از تأکید و تأمل بر نام او در فهرست تروریست‌ها پرهیز کرد و آن مسأله را نادیده گرفت.
بااین‌حال حمله سریع و برق‌آسای شورشیان جولانی که به پایان حکومت بشار اسد منجر شد، آمریکا را مجبور کرده تا نحوه تعامل با این گروه را دوباره ارزیابی کند، البته زمان ریاست‌جمهوری بایدن از یکی از مقامات دولت انتقالی ترامپ در مورد این موضوع سوال شد، او انتقادات شدیدی به دولت بایدن وارد کرد و گفت بایدن قصد دارد یک تروریست و حکومت جدیدش را به رسمیت بشناسد.
بااین‌حال اما امروز ترامپ نه‌تنها جولانی را به رسمیت شناخته، بلکه تحریم‌ها را هم لغو کرده که این نشان می‌دهد رویکرد دولت آمریکا چیز دیگری است. 
نیویورک تایمز هم در اواخر دولت بایدن گزارش داده بود که آژانس‌های اطلاعاتی آمریکا در حال ارزیابی جولانی هستند؛ کسی که به گفته گزارش، کمپینی برای رفع نگرانی‌ها درباره وابستگی‌های گذشته‌اش آغاز کرده است. 
دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا در همان ابتدا نشان داده بود که موضع او درباره جولانی روشن است او گفته بود که واشنگتن «نباید هیچ کاری با سوریه داشته باشد.» 
 
مقاومت؛ دوران طلایی شعارها و اتحاد ملی
سوریه، کشوری که در دهه‌های گذشته نماد مقاومت عربی علیه اشغالگری اسرائیل و زورگویی آمریکا بود، امروز در موقعیتی متفاوت و پیچیده قرار گرفته است. کشوری که زمانی با سر دادن شعار «مقاومت تا آزادی کامل خاک» شناخته می‌شد، اکنون بخشی از خاک خود را عملا رها کرده و راهبردی مبتنی بر مصالحه و انفعال را در برابر اشغالگری و زورگویی اتخاذ کرده است. این تغییر رویکرد، محصول فرآیندی طولانی و پیچیده است که در این گزارش به آن پرداخته می‌شود.
در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ میلادی، سوریه در رأس محور مقاومت علیه اسرائیل قرار داشت. با تأسیس جبهه‌های نظامی و حمایت از گروه‌های فلسطینی، سوریه تلاش کرد تا «جولان» را بازپس گیرد و طرحی نظامی برای پایان دادن به اشغالگری اسرائیل اجرا کند. در این دوران، مقاومت سیاسی و نظامی به‌عنوان راهبرد اصلی مطرح بود و همراه با وحدت ملی و احساس افتخار نسبت به دفاع از تمامیت ارضی، امید به بازپس‌گیری سرزمین‌ها را تقویت می‌کرد.
 
سابقه پدرخواندگی آمریکا برای گروه‌های تروریستی منطقه
به نظر می‌رسد ارتباطات ترامپ و احمد الشرع ( محمد الجولانی) از جریان دیدار این دو در حاشیه سفر ترامپ به ریاض شکل دیگری گرفت.
این دیدار در حالی برگزار شد که مذاکرات روند احیای روابط واشنگتن با دمشق از  سه ماه قبل آن آغاز شده بود، ولی مقامات آمریکایی به دلیل اینکه دولت جدید سوریه را به رسمیت نمی‌شناختند، برگزاری این دیدارها را مخفی می‌کردند.
این روند، از مذاکرات «اسعد شیبانی» وزیر خارجه موقت سوریه با «باربارا لیف» دستیار وزیر خارجه آمریکا در امور شرق دور در حاشیه نشست وزرای خارجه کشورهای به اصطلاح حامی سوریه در بروکسل در 18 مارس (28 اسفند 1403) آغاز شد که رویترز 
افشا کرد.
همچنین براساس گزارش روزنامه الشرق الاوسط، شیبانی در سفر 30 آوریل به نیویورک نیز با مقامات آمریکایی دیدار کرد ولی این خبر هم رسانه‌ای نشده بود و حتی سخنگوی وزارت خارجه آمریکا از پاسخ به این سوال طفره رفته بود، ولی رئیس‌جمهور آمریکا با وساطت محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی از این تعارفات دیپلماتیک عبور کرد و تروریست تکفیری که سال‌ها رئیس شاخه القاعده سوریه بود را به ملاقات پذیرفت.
البته پیش از این بارها درباره روابط عمیق آمریکا با تکفیری بحث شده بود، اما این‌بار این روابط کاملا روشن شده و یک القاعده‌ای ملاقاتی رسمی با رئیس‌جمهور آمریکا برگزار می‌کند که میانجی این ملاقات هم عربستان است.
در گذشته حمایت‌‌های آمریکا همچون کمک به شکل‌گیری القاعده (در دهه 80 و 90 میلادی) و داعش (بعد از 2011) مسائل پشت پرده محسوب می‌شدند و حتی اگر هم افشاگری می‌شد اغلب در چارچوب رقابت‌های سیاسی داخلی بود که جمهوری‌خواهان و دموکرات‌ها یکدیگر را به حمایت از تروریسم متهم می‌کردند. نقل‌قول‌های در این‌باره از باراک اوباما، هیلاری کلینتون رئیس‌جمهور و وزیر خارجه اسبق و حتی خود ترامپ وجود دارد.
جان کری، وزیر خارجه اسبق آمریکا نیز در فایلی صوتی اعتراف کرد که دولت آمریکا اجازه داد داعش در سوریه گسترش یابد تا از آن به‌عنوان ابزاری برای فشار بر دمشق و گرفتن امتیازات سیاسی استفاده کند.
تولسی گابارد، نماینده سابق کنگره آمریکا که اکنون رئیس اطلاعات ملی این کشور است در سال 2019، تأکید کرد که «دولت آمریکا مستقیما به القاعده در سوریه تسلیحات و بودجه داده است.»
ریچارد بلک، سناتور سابق آمریکا، اواخر سال 1403 فاش کرد که واشنگتن به‌طور مستقیم از گروه‌هایی مانند القاعده و داعش در سوریه حمایت کرده است. او تصریح کرد که گروه‌های تروریستی ابزار جنگ نیابتی آمریکا در سوریه بوده‌اند.
روزنامه واشنگتن‌پست هم در گزارشی آورده بود که با آغاز بحران سوریه، آمریکا از طریق سازمان اطلاعات مرکزی (CIA)، کمک‌های مالی و لجستیکی به گروه‌های تروریستی ارائه داد و آن‌ها را تحت عنوان «اپوزیسیون میانه‌رو» حمایت کرد.
گزارش‌های سازمان ملل هم در دهه گذشته نشان داده‌اند که آمریکا جبهه‌النصره (شاخه القاعده در سوریه) را از طریق کانال‌هایی در ترکیه و قطر تأمین مالی و تسلیح کرده است.
اما در دیدار ترامپ و جولانی با میانجیگری بن‌سلمان همه پرده‌ها فرو افتاد و رئیس‌جمهور آمریکا و ولیعهد عربستان به‌عنوان کشورهایی که در رشد و تقویت گروه‌های تکفیری در خاورمیانه نقش اصلی را داشتند با یکی از مهم‌ترین تروریست‌های جهان ملاقات کردند. ملاقاتی که یادآور ملاقات گنگسترها با پدرخوانده در فیلم‌های هالیوودی بعد از موفقیت در اقدامات تبهکارانه است.
 
 نقش آمریکا در جهان و چشم‌انداز آینده سوریه
ایالات متحده آمریکا از زمان جنگ جهانی دوم به‌عنوان یکی از قدرت‌های بزرگ جهانی شناخته شده است و سیاست خارجی این کشور عمدتا بر پایه حفظ و گسترش منافع ملی و اقتصادی‌اش شکل گرفته است. هرجا که آمریکا وارد شده و حضور نظامی یا سیاسی داشته، هدف اصلی آن، تضمین منافع استراتژیک، اقتصادی و ژئوپلیتیکی خود بوده است.
در بسیاری از مناطق جهان، از جمله خاورمیانه، آمریکایی‌ها با استقرار پایگاه‌های نظامی، حمایت از گروه‌های خاص و دخالت مستقیم یا غیرمستقیم در منازعات، تلاش کرده‌اند تا نفوذ خود را افزایش دهند و از منابع طبیعی و مسیرهای حیاتی انرژی حفاظت کنند. این رویکرد، گرچه به ظاهر برای حفظ امنیت جهانی یا حمایت از دموکراسی مطرح شده، اما در واقع بیش از همه به منافع اقتصادی و ژئوپلیتیکی آمریکا مرتبط است.
افغانستان نمونه‌ای بارز از این سیاست‌هاست. حضور آمریکا و هم‌پیمانانش در این کشور، با ادعای مقابله با تروریسم و حفظ ثبات منطقه‌ای، منجر به پیچیدگی‌های فراوانی شد. درباره سوریه هم حمایت‌های نظامی و سیاسی آمریکا به گروه‌های مختلف، و اعمال تحریم‌های شدید اقتصادی علیه دولت سوریه، باعث تخریب زیرساخت‌ها و فشارهای شدید بر مردم این کشور شد. حال آمریکا با پیام لغو تحریم‌ها تلاش دارد که به نوعی بر سوریه 
تسلط یابد.
تحلیلگران معتقدند اگر روند موجود ادامه یابد، سوریه در آینده نزدیک با چالش‌های جدی‌تری مواجه خواهد شد؛ از جمله تضعیف بیشتر ساختارهای دولتی، افزایش وابستگی به قدرت‌های خارجی دیگر و تنش‌های اجتماعی و اقتصادی عمیق‌تر. این وضعیت می‌تواند باعث شود که مردم سوریه بیش از پیش هزینه‌های سنگین سیاست‌های قدرت‌های خارجی، از جمله آمریکا، را پرداخت کنند.
در نهایت، تجربه کشورهای مختلف نشان داده است که مداخلات آمریکا بیشتر بر اساس منافع کوتاه‌مدت و استراتژیک است و اغلب به بهای آسیب‌های بلندمدت برای ملت‌های محلی تمام شده است. سوریه نیز احتمالا در این مسیر شاهد تبعات مشابهی خواهد بود.
 
پذیرش خفت و تسلیم
در پایان باید گفت که لغو تحریم‌های آمریکا علیه سوریه، ظاهرا گامی به سمت بازسازی و صلح است، اما در واقع به معنای پذیرش خفت و تسلیم شرایط تحمیلی است که سوریه را وادار به تقدیم خاک خود به اسرائیل و پذیرش صلحی با هزینه‌های سنگین ملی و انسانی خواهد کرد. این تصمیم سیاسی، نه‎‌تنها بحران سوریه را حل نمی‌کند، بلکه معضل‌های سیاسی و اجتماعی جدیدی را بر مردم و حاکمیت سوریه تحمیل خواهد کرد.

captcha
شماره‌های پیشین