نگاهی به کتاب «فتح خون» اثر شهید سید مرتضی آوینی
الهه فیاضی/ در روزگاری که غبار تحریف، حقیقت را در چنبره تبلیغات و هیاهو گم کرده، عاشورا بار دیگر چون آینهای قدسی، چهره حقیقت را پیش چشم ما مینشاند. عاشورا برای شیعه، نهتنها یک واقعه تاریخی، بلکه جوهری زنده و تپنده در تار و پود فرهنگ، تفکر، هنر، ادبیات، مقاومت و کنشگری اجتماعی است. در این میان، بازخوانی اثری چون «فتح خون» از شهید سید مرتضی آوینی، آنهم در آستانه ایام تاسوعا و عاشورای حسینی، نه فقط یک مطالعه ادبی، بلکه تلاشی است برای اتصال امروز ما به حقیقت جاوید کربلا.
عاشورا؛ جغرافیای ازلیِ مقاومت
عاشورا، فراتر از یک تقویم یا یک مناسک، یک مکتب است؛ مکتبی برای «نه» گفتن به ظلم، برای ایستادن در برابر امپراتوری باطل و برای حفظ شرافت انسان در اوج تنهایی و بییاوری. این واقعه سترگ نهتنها روایتگر فاجعهای جانسوز و غمانگیز در تاریخ اسلام است، بلکه الگویی ماندگار برای تمامی انسانهایی است که در برابر قدرتهای طاغوتی و نظامهای سلطهگر احساس خفگی و بیعدالتی میکنند. قیام سیدالشهدا (ع)، اگرچه در سال ۶۱ هجری قمری در دل دشت نینوا روی داد، اما حقیقت آن در زمان متوقف نشد. هنوز پس از گذشت قرنها، صدای «هَلْ مِن ناصرٍ یَنصرُنی» در گوش تاریخ طنینانداز است و هنوز انسانهایی در اقصینقاط این کره خاکی، با الهام از آن فریاد، سینه سپر میکنند و در برابر ظلم میایستند.
خون امام حسین (ع)، اگرچه بر خاک ریخته شد، اما به دریا پیوست و این دریا، امروز در رگهای مقاومت جهانی جریان دارد. از کربلای سال ۶۱ هجری تا کربلای خرمشهر، شلمچه و فکه در سالهای دفاع مقدس، تا میدانهای خونین امروز در جنوب لبنان، سوریه، عراق، یمن و غزه، فرهنگ ایثار و شهادت که ریشه در عاشورا دارد، بهعنوان ستون فقرات تفکر مقاومت، همواره زنده و پویا باقی مانده است.
در روزگاری که بسیاری از نظامهای سیاسی بر منطق معامله و سازش بنا شدهاند، فرهنگ عاشورا بر پایه اصل عزت، کرامت انسانی و نپذیرفتن ذلت استوار است. این فرهنگ، تربیتکننده نسلی است که حاضر است جان دهد، اما زیر بار ظلم و تحقیر نرود؛ نسلی که هویت خود را نه در رفاه و منفعتطلبی، بلکه در حریت، وفاداری و ایستادگی معنا میکند.
در هفتههای پس از جنگ اخیر ایران و رژیم صهیونیستی که با تجاوز مکرر اسرائیل به مناطق غیرنظامی و واکنش سخت، هوشمندانه و بازدارنده جمهوری اسلامی ایران همراه بود، بار دیگر روشن شد که فرهنگ عاشورا متعلق به گذشتهای دور نیست. این فرهنگ، هنوز در نبض ملتها میتپد، هنوز در دلها جرقه میزند و هنوز قادر است معادلات سیاسی و نظامی جهان را بههم بریزد. پاسخ قاطع ایران به حملات دشمن، صرفا یک اقدام نظامی نبود؛ بلکه جلوهای از همان روح عاشورایی بود که اجازه نمیدهد حریم عزت ملت اسلامی بیپاسخ بماند.
فرهنگ عاشورا، گفتمان مقاومت را از کربلا تا قدس، از نینوا تا نبطیه، از کربلای پنج تا نبرد غزه، در کالبد ملتهای مظلوم و بیدار منطقه دمیده و در طول سالیان متمادی، گفتمان تسلیمناپذیری، بیداری و شهادتطلبی را گسترش داده است. امروز، هرجا که فریادی برای عدالت بلند است، هرجا که مردمانی بیپناه در برابر سلطه و اشغال ایستادهاند، آنجا روحی از عاشورا در جریان است. همان روحی که مرتضی آوینی در «فتح خون» آن را «ساحت اختیار» مینامد، جایی که انسان با آگاهی و ایمان، راه سخت، ولی روشن را برمیگزیند و به قول او، «طفل ارادهاش را در آستان ارادت قربانی میکند.»
در جهانی که بار دیگر میان جبهه حق و باطل، میان آزادگی و سلطهگری، خطی پررنگ کشیده شده، بازگشت به عاشورا نه یک انتخاب احساسی، بلکه یک ضرورت عقلانی و تمدنی است. اکنون که طبل جنگ و تحریم و فشار به صدا درآمده، عاشورا ما را فرا میخواند که تاریخ را صرفا روایت نکنیم، بلکه بسازیم و این ساختن، از درون ما آغاز میشود.
ترجمان معاصر یک مکتب
در این منظومه فکری و ایمانی، کتاب «فتح خون» اثر ماندگار سید مرتضی آوینی، سندی زنده و الهامبخش از پیوند میان عقل و عشق، تحلیل و تأمل، تاریخ و حقیقت است. آوینی در این کتاب، نه صرفا به واقعهای تاریخی میپردازد، بلکه با بیانی ژرف و زبانی سرشار از الهام و شهود، عاشورا را از سطح روایت بیرون میکشد و به سطح روایت حقیقت میرساند؛ حقیقتی جاری در حیات انسانی که همچنان میجوشد، میخروشد و در جانهای آزاده اثر میگذارد.
آوینی با قلمی که ترکیبی است از عرفان شیعی، بینش فلسفی و زبان ادبی، عاشورا را نه بهعنوان روایتی صرف از مظلومیت، بلکه بهعنوان یک «معراج» درک میکند؛ معراجی که انسان در آن از مرتبه خاکی و اسیر غرایز، به مرتبهای از تعالی و قرب الهی پر میکشد. او عاشورا را عرصهای میبیند که در آن، راز بزرگ انسانِ کامل متجلی میشود؛ انسانی که در اوج آگاهی و اختیار، از همه چیزِ خود میگذرد تا در آستان ارادت الهی محو شود. از نگاه آوینی، امام حسین (ع) فقط شهید مظلوم کربلا نیست، بلکه انسانِ حقیقتجوی کامل است که با تمام وجود، آموزه «مرگ با عزت بهتر از زندگی با ذلت» را معنا کرده است.
«فتح خون» فقط یک کتاب نیست؛ یک سلوک فکری و سفر معنوی است برای کسانی که میخواهند دین را بفهمند؛ نه فقط به صورت مناسک، بلکه بهعنوان یک راه، یک معنا، یک مقاومت درونی و بیرونی. این اثر، دعوتی است به تأملی ژرف در باب مفاهیمی چون شهادت، ولایت، اختیار، ایثار و آزادگی. آوینی با بهرهگیری از منابع اصیل اسلامی، از قرآن تا نهجالبلاغه، از احادیث تا سنت عرفانی شیعه، لایههای پنهان عاشورا را میکاود و آن را به یک نقشه راه برای هر انسان عدالتطلب تبدیل میکند.
در «فتح خون» آوینی نشان میدهد که چگونه میتوان در زمانه اضطراب، هیاهو، استیصال و تسلیم، راهی دیگر برگزید؛ راهی که امام حسین (ع) پیمود، راهی که در آن باید از خود گذشت، بیهیاهو ایستاد و شهادت را در آغوش گرفت، اگر تنها راه زندگی باشد. او در صفحات کتابش، بارها به مفهوم اختیار اشاره میکند؛ اینکه قهرمان کربلا، برخلاف بسیاری که اسیر جبرند، آگاهانه و با تمام شعور و اراده، شهادت را برمیگزیند و این همان لحظهای است که انسان، از ساحت عقل محدود و ترسزده عبور میکند و به مرتبه ایمان شهودی و عاشقانه میرسد.
ازاینرو، «فتح خون» فقط برای خواندن در ایام محرم نیست، بلکه برای زیستن در همه ایام است؛ برای آنان که میخواهند عاشورا را بفهمند نه فقط در گریه که در ایستادن. در جهانی که حق و باطل بار دیگر در برابر هم صف کشیدهاند و انسان معاصر در معرض آزمونهای سنگین اخلاقی، سیاسی و اجتماعی قرار دارد، بازخوانی این اثر میتواند پاسخی باشد به این پرسش بنیادین: چگونه باید زیست؟
آوینی با «فتح خون» عاشورا را از تاریخ بیرون میکشد و آن را در قلب ما مینشاند. او ما را متوجه این نکته میسازد که کربلا تکرار میشود که هرکس در زندگیاش، روزی به انتخابی عاشورایی خواهد رسید و آنگاه باید بداند که حسین (ع) تنها نیست، اگر کسی او را بفهمد.
قلمرو خون، قلمرو نور
آوینی در بخشی از کتاب، ساحت عاشورا را ساحت «فنای فیالله» میخواند؛ آنجا که حسین بن علی (ع) با آگاهی کامل، با اراده و انتخاب، قدم در راهی مینهد که پایانش شهادت است، اما همین پایان، آغاز راهی است که تا امروز، جانها را به شور و شعور میآورد. آوینی از حسین (ع) سخن میگوید؛ نه بهمثابه یک شهید مظلوم، بلکه بهعنوان «کسی که راه را بر ما گشود»؛ کسی که نشان داد چگونه میتوان با مرگ، زندگی را معنا کرد.
جملات آوینی چون این برش مشهور که «او دیگر هیچ نداشت که فدا کند، جز جان...» نه فقط زیبا و شاعرانهاند، بلکه حامل مفاهیمی عمیق از عرفان، فلسفه و الهیات عقلانی هستند. او نشان میدهد که عاشورا صرفا عرصه رنج و مظلومیت نیست، بلکه میدان آگاهی و انتخاب و بالاتر از آن، تجلیگاه «علم لدنی» است.
پیوند عاشورا و مقاومت در جغرافیای معاصر
امروز که مقاومت فلسطین، لبنان، یمن و ایران در برابر سلطهطلبی رژیم صهیونیستی ایستادهاند، فرهنگ عاشورا بار دیگر از لابهلای صفحات تاریخ بیرون آمده و خود را در خاکریزهای واقعی جنگ نشان میدهد. وقتی سید حسن نصرالله میگوید: «ما ملتی هستیم که نمیپذیریم حسین (ع) را تنها بگذاریم» این فقط یک جمله نیست؛ بیانیهای است از استمرار خط عاشورا در جغرافیای امروز.
در جنگ اخیر ایران و اسرائیل، تحلیلگران غربی هم به نقش «گفتمان شهادت» و «الهیات مقاومت» اشاره کردند. ریشه این گفتمان، چیزی جز همان فرهنگ عاشورایی نیست که آوینی در «فتح خون» آن را با زبان زیباییشناسانه، عقلانی و ایمانی روایت میکند. در واقع اگر بخواهیم بفهمیم چرا نسل جدید جوانان لبنانی، ایرانی، یمنی و فلسطینی حاضرند جان خود را در راه مبارزه فدا کنند، باید دوباره «فتح خون» را بخوانیم.
چرا اکنون باید «فتح خون» را خواند؟
ما در نقطهای از تاریخ ایستادهایم که نیاز به بازخوانی مبانی معرفتی، اخلاقی و فرهنگیمان بیش از هر زمان دیگری احساس میشود. ما در دوران تقابل ارادهها هستیم: اراده ظلم و اراده عدالت و آنکه میخواهد در جبهه حسین بن علی (ع) باشد، نمیتواند بیمطالعه و تأمل باقی بماند.
«فتح خون» از معدود آثاری است که میتوان آن را در عین برخورداری از ساختار ادبی و هنری والا، حامل بار عظیم فکری، تاریخی و ایمانی دانست. این کتاب برای نسلی که به دنبال معنا، حقیقت و آزادی است، دعوتنامهای است به سفر از خود به حقیقت. در آستانه تاسوعا و عاشورای امسال، خواندن «فتح خون» نه یک تجربه صرفا فرهنگی که یک بیدارباش تاریخی است. این کتاب همچون یک زیارتنامه مکتوب، ما را به عمق ماجرای کربلا میبرد، اما نه فقط برای گریه، بلکه برای ایستادن، تصمیم گرفتن و زندگی کردن بر مدار ایمان. امروز ما بیش از هر زمان دیگری محتاج آنیم که عاشورا را «بفهمیم» و در این فهم، «فتح خون» چراغی است روشن که هم راه را نشان میدهد، هم خطر را، هم مقصد را.