سعید عبدالملکی، استاد دانشگاه و روانشناس سیاسی در گفتوگو با «صبح نو» در خصوص تلاش عدهای برای سفیدشویی جنایات رژیم صهیونیستی اظهارکرد: «در واقع، جنگ اخیر به نوعی با تلاش آمریکا برای آتشبس همراه شد؛ یعنی این آتشبس از سوی رژیم صهیونیستی و آمریکا مطرح شد و در واقع میتوان گفت به آنها تحمیل شد، چراکه ایران قدرت خود را به خوبی نشان داد و اسرائیل عملا در حال فروپاشی بود. اگر چند روز دیگر ادامه پیدا میکرد، چیزی از آن باقی نمیماند.»
شکست پروژه براندازی؛ از ترور نخبگان تا سناریوی سوریه
وی افزود: «آمریکا برای نجات اسرائیل وارد عمل شد، اما در نهایت شاهد بودیم که جبهه استکبار جهانی در برابر انقلاب اسلامی شکست خورد. چرا؟ چون آنها به اهداف خود نرسیدند. هدف نهاییشان براندازی نظام بود. ابتدا با ترور نخبگان شروع کردند، سپس سراغ حمله به تأسیسات هستهای و موشکی رفتند، بعد تلاش کردند با دوقطبیسازی اجتماعی، بستر فروپاشی داخلی را فراهم کنند؛ الگویی شبیه سناریوی سوریه. در نهایت هم به دنبال تجزیه ایران بودند، اما به هیچکدام از این اهداف نرسیدند.»
تحریف شکست در میدان، با روایتسازی در رسانه
این استاد دانشگاه تصریح کرد: «اکنون که در میدان شکست خوردهاند، تلاش میکنند این شکست را در فضای رسانهای به پیروزی تبدیل کنند. روایتسازیهای دروغین و تحریفشده را در شبکههای مجازی و رسانهها منتشر میکنند تا واقعیت را وارونه جلوه دهند. از رسانههای وابسته و عوامل نفوذیشان هم برای این عملیات روانی بهره میبرند.»
ویدئو تجریش؛ سندی بر جنایت رژیم صهیونیستی
عبدالملکی با بیان اینکه یکی از نمودهای جدید جنایت آنها، فیلم منتشر شده از حادثه تجریش است، ادامه داد: «اسرائیل همیشه مدعی بود که با مردم ایران مشکلی ندارد و تنها با نظام ایران در تضاد است، اما در عمل مردم را هدف قرار داد و بمباران کرد. این فیلم، سندی از آن جنایت است. شخصا مسیر تجریش را هر هفته طی میکنم و شاهد عینی آن واقعه بودهام.»
وی اظهارکرد: «حالا، پس از افشای فیلم، میخواهند آن را انکار کنند. مدعی شدهاند که این تصاویر جعلی است و با هوش مصنوعی ساخته شده! هدفشان روشن است: تحریف واقعیت، تطهیر چهره رژیم صهیونیستی و پاک کردن اثرات جنایت.» این روانشناس سیاسی تصریح کرد: «متأسفانه شبکههایی مانند ایراناینترنشنال نیز در این مسیر نقش ایفا میکنند. در داخل کشور نیز برخی افراد و جریانهای نفوذی با روایتسازی نادرست تلاش دارند این واقعیت را مخدوش کنند و اصل ماجرا را زیر سوال ببرند، اما این روشها، نه در داخل و نه در سطح جهانی، نمیتواند واقعیت ماجرا را پنهان کند.»
مزدور یا خودباخته؟
عبدالملکی افزود: «افرادی که در داخل کشور در جهت منافع رژیم صهیونیستی و آمریکا فعالیت میکنند، در واقع یا مزدورانی هستند که به ازای این اقدامات امتیازاتی دریافت میکنند - مالی یا سیاسی - یا افرادی خودباخته و فاقد عزتنفساند که هر آنچه از آن سوی مرزها به آنها دیکته میشود، بدون تأمل و با چشم بسته تکرار میکنند؛ بدون آنکه درک کنند اینجا وطن و سرزمین خودشان است.»
وی با اشاره به اینکه اینگونه افراد را میتوان هم از لحاظ روانی و هم فرهنگی «خودفروخته» دانست، یادآور شد: «کسانی که نهتنها وابستهاند، بلکه با نوعی ضعف شخصیتی، کاملا در اختیار برنامههای دشمن قرار دارند. این در حالی است که ما اکنون فقط با یک جنگ نظامی مواجه نیستیم؛ بلکه درگیر یک نبرد بسیار عمیقتر و پیچیدهتر به نام جنگ شناختی هستیم.»
ذهن مردم، میدان اصلی نبرد است
این استاد دانشگاه گفت: «در این جنگ، میدان اصلی نه جغرافیای سرزمینی، بلکه ذهن مردم است. ناتو سالهاست که پروژه جنگ شناختی را در کشورهای مختلف بهویژه علیه ملت ایران، به کار گرفته است؛ چراکه این نوع جنگ، هزینه کمتری دارد، اما نتایج بلندمدت و تأثیرگذاری بالایی دارد.»
وی خاطرنشان کرد: «هدف این جنگ آن است که حتی اگر ایران در میدان نبرد واقعی پیروز شده باشد، در ذهن مردم این پیروزی به شکستی تحریف شود. در مقابل، جنایتکارانی همچون رژیم صهیونیستی که به کشتار کودکان و غیرنظامیان معروف است، در ذهن برخی افراد با تصویرسازیهای دروغین، تطهیر شود.»این روانشناس سیاسی یادآور شد: «این همان جایی است که دشمنان از رسانهها، تکنولوژی و عوامل نفوذی خود بهره میبرند تا واقعیات را وارونه جلوه دهند و افکار عمومی را منحرف کنند. در چنین شرایطی، هوشیاری رسانهای و حفظ استقلال فکری و فرهنگی مردم از اهمیت دوچندان برخوردار است.»
عبدالملکی اظهاركرد: «رسانه، ابزاری بسیار حساس و حیاتی در عرصه جنگ شناختی است؛ اما تنها زمانی میتواند نقش مؤثر خود را ایفا کند که با فوریت عمل کند. منظور از فوریت، واکنش سریع به حوادث و جلوگیری از آن است که روایتها در اختیار رسانههای دشمن قرار گیرد. اگر رسانه داخلی در ارائه روایت اول دچار تأخیر شود، رسانههای معاند که عملا جنگافزارهای شناختی هستند، بلافاصله وارد عمل میشوند و واقعیت را به نفع خود مصادره میکنند.»
درنگ رسانهای، واگذاری میدان به دشمن است
وی اضافه کرد: «رسانههای دشمن منتظر وقوع یک حادثه یا رویداد هستند تا بیدرنگ بر آن سوار شوند و با بهرهگیری از قدرت تصویرسازی و القا، شلیکهای رسانهای خود را به سوی ذهن مخاطبان انجام دهند. اگر در این لحظات حساس، رسانههای داخلی دچار تعلل شده و با تأخیر وارد میدان شوند، یک خلأ اطلاعاتی در جامعه شکل میگیرد. این خلأ بلافاصله توسط رسانههای دشمن پر و مرجعیت خبری و تحلیلی از رسانههای داخلی گرفته میشود.»
این استاد دانشگاه تأکید کرد: «بنابراین وظیفه رسانه ملی و سایر رسانههای داخلی این است که با فوریت و دقت، تحلیلهای به موقع، روایتهای درست و محتواهای خبری معتبر را از زبان کارشناسان، نخبگان و گروههای مرجع به مخاطبان ارائه دهند. این اقدام هم از تحریف واقعیت جلوگیری میکند و هم مانع از آن میشود که ذهن جامعه به میدان تاختوتاز دشمن تبدیل شود.» عبدالملکی افزود: «در جنگ روایتها، تأخیر رسانهای به معنای واگذاری میدان است. رسانه داخلی باید با رصد لحظهای وقایع، آمادگی کامل برای تولید سریع محتوا، تحلیل و روایتسازی را داشته باشد. تنها در این صورت میتوان نبرد شناختی را از دست نداد و مرجعیت رسانهای را در داخل حفظ کرد.»