در ادامه درگیریهای فراملی ناشی از جنگ غزه، یمن بار دیگر نشان داد که در معادله مقاومت منطقهای علیه رژیم صهیونیستی، بازیگری فعال، مستقل و پرهزینه برای تلآویو است. حملات هوایی رژیم اسرائیل به بنادر و زیرساختهای یمن با واکنش فوری پدافندی و تهاجمی صنعا مواجه شد؛ حملاتی که ضمن ناکام گذاشتن تجاوز هوایی، پاسخ موشکی و پهپادی سهمگینی را متوجه اهداف راهبردی در سرزمینهای اشغالی کرد.
روایتی از آغاز درگیری
نخستین نشانههای درگیری در شامگاه یکشنبه ظاهر شد، آنگاه که شاهدان عینی از شنیدهشدن صدای انفجار در بندر الحدیده خبر دادند. این موضوع ساعتی بعد با اعلام رسمی رادیو ارتش رژیم صهیونیستی تأیید شد. «یوآف گالانت» وزیر جنگ اسرائیل در اظهاراتی تهاجمی اعلام کرد که جنگندههای رژیم به مجموعهای از اهداف در یمن حمله کردهاند؛ از جمله بنادر «الحدیده»، «الصلیف»، «راس عیسی» و همچنین نیروگاه برق در منطقه «راس الخطیب» هدف از این حمله، بهزعم مقامات رژیم، تضعیف قدرت پاسخگویی یمن در جنگی بود که از ماهها پیش با عملیاتهای انصارالله علیه ناوگان کشتیرانی مرتبط با رژیم آغاز شده بود، اما نهتنها این حمله به هدف خود نرسید، بلکه آغازی بر یک پاسخ سنگین و تمامعیار شد.
مقابله با موج نخست حملات
منابع نظامی یمنی در گفتوگو با شبکه «المیادین» اعلام کردند که پدافند هوایی این کشور موفق شد اولین موج حملات هوایی اسرائیل را رهگیری و خنثی کند. طبق این گزارش، دستکم ۱۰ جنگنده اسرائیلی پیش از رسیدن به اهداف خود، مجبور به ترک آسمان یمن شدند. سخنگوی نیروهای مسلح یمن با تأکید بر آمادگی کامل دفاعی، اعلام کرد که هیچیک از اهداف اصلی دشمن در این حمله به نتیجه نرسید و تمام تلاشها برای آسیبزدن به زیرساختهای حیاتی ناکام ماند.
پاسخ فوری یمن با موشکهای هایپرسونیک و حمله به مراکز حساس اسرائیل
در کمتر از چند ساعت، یمن با یک پاسخ بیسابقه معادله قدرت را بازتعریف کرد. سخنگوی نیروهای مسلح یمن اعلام کرد: با موشک هایپرسونیک «فلسطین-۲» به فرودگاه بنگوریون حمله شد؛ بندر اشدود و نیروگاه برق عسقلان هدف موشکهای هایپرسونیک قرار گرفت؛ هشت پهپاد رزمی به سوی بندر ایلات شلیک شدند. ارتش رژیم نیز پرتاب دستکم دو موشک بالستیک را تأیید کرده و از فعالشدن آژیرهای خطر در منطقه بحرالمیت و نواحی غربی سرزمینهای اشغالی خبر داده است. به نظر میرسد اهداف حمله، دقیقا متناسب با تجاوز نخست رژیم و در همان سطح راهبردی طراحی شدهاند.
کشتی هدفگرفته در دریای سرخ؛ روایتها و ابهامات
همزمان با این تحولات، منابع دریایی بینالمللی از حمله به یک کشتی تجاری در دریای سرخ خبر دادند. سازمان تجارت دریایی بریتانیا گزارش داد که کشتی دچار آتشسوزی شده و خدمه در حال ترک آن هستند.
گرچه منابع غربی مدعی بودند این کشتی با پرچم و مدیریت ترکیهای در حال حرکت به سوی بنادر ترکیه بوده، اما دادههای میدانی و شواهد رسانهای نشان میدهند این کشتی مقصد نهاییاش اسرائیل بوده و گاه در بنادر صهیونیستی پهلو میگرفته است. مالک آن، «مایکل بودوروغلو»، نیز اذعان دارد که کشتیهای شرکت او «گاه» به بنادر اسرائیل رفتوآمد دارند. اگرچه یمن هنوز مسئولیت رسمی این حمله را نپذیرفته، اما این اقدام با الگوی عملیات قبلی انصارالله مطابقت دارد؛ هدفگیری هرگونه کشتی مرتبط با رژیم صهیونیستی یا مسیرهای منتهی به بنادر اشغالی.
موقعیت راهبردی یمن و ناتوانی اسرائیل در مدیریت بحران
رژیم صهیونیستی در ماههای اخیر تلاش کرده بود با حملات پیشدستانه به مناطق حساس در یمن، بخشی از فشار دریافتی از جبهه مقاومت را خنثی کند، اما واقعیت میدانی نشان میدهد این تلاشها نهتنها کمکی به کاهش تهدیدها نکرده، بلکه موجب تقویت بیشتر انسجام دفاعی و اراده تهاجمی یمنیها شده است.
سخنگوی ارتش یمن در بیانیهای هشدار داد که ادامه تجاوزات به یمن بهای سنگینی برای رژیم به همراه خواهد داشت و تنها بر میزان حمایت مردم و رزمندگان یمنی از فلسطین خواهد افزود. حملات متقابل یمن به تجاوز هوایی رژیم صهیونیستی، نشان از تثبیت جایگاه انصارالله بهعنوان بازیگری توانمند در معادلات محور مقاومت دارد؛ نیرویی که نهتنها از مواضع خود در خاک یمن دفاع میکند، بلکه بلافاصله قادر به اجرای ضربه متقابل، دقیق و چندلایه علیه دشمنی است که تصور میکرد دامنه امنیتیاش محدود به شمال فلسطین و جبهه غزه است. یمن در پاسخ به تجاوز اسرائیل، از مجموعهای از ابزارهای هجومی خود استفاده کرد. موشکهای هایپرسونیک از نوع «فلسطین-۲»، پهپادهای تهاجمی دوربرد و سامانه موشکی ضدپدافند. این ابزارها نهتنها توان پاسخ سریع را نشان میدهد، بلکه حاوی این پیام است که انصارالله توانمندی خود را از یک نیروی صرفا دفاعی به نیرویی با قابلیت بازدارندگی راهبردی ارتقا داده است. حمله به فرودگاه بنگوریون، بندر اشدود و تأسیسات برق عسقلان، بیانگر هدفگیری دقیق، انتخاب اهداف حیاتی و اراده یمن برای ورود به نبرد بازدارنده در عمق سرزمینهای اشغالی است.
تحول در تسلیحات یمنی
در این حمله، برای نخستینبار از موشک هایپرسونیک فلسطین-۲ به صورت علنی استفاده شد. این موشک، با سرعت چند برابر صوت، قابلیت عبور از سامانههای پدافند موشکی متعارف مانند «گنبد آهنین» را دارد و به نظر میرسد از لحاظ طراحی، الهامگرفته از تجربیات موشکی جمهوری اسلامی ایران باشد. تحلیلگران نظامی در رسانههای رژیم صهیونیستی اذعان کردند که پدافند اسرائیل در مقابله با چنین موشکهایی دچار چالش شده است؛ بهویژه زمانی که این موشکها به همراه حمله پهپادی و از محور جنوبی شلیک میشوند.
پاسخ قاطع، منسجم و بازدارنده یمن
سخنگوی نیروهای مسلح یمن در بیانیهای، از موفقیت در انهدام حملات اولیه اسرائیل و انجام ضربه متقابل سخن گفت. یمن از حمله اسرائیل بهعنوان توجیهی برای انتقال نبرد به عمق سرزمینهای اشغالی بهره برد و با اعلام نوع موشک، اهداف حمله و موفقیت عملیات، ضربه روانی عمیقی بر ارتش و جامعه اسرائیل وارد کرد.
آیا دریای سرخ دوباره ناآرام خواهد شد؟
با حمله به کشتیهایی که با رژیم صهیونیستی همکاری داشت، یمن پیام مهمی را مخابره کرد و به نوعی اعلام کرد که سیاست خود را در خصوص هدفگیری ناوگانهای دریایی مرتبط با رژیم، تغییر نداده و حاضر است دامنه عملیات را تا سطوح غیرمستقیم گسترش دهد.
این به آن معناست که دریای سرخ، بابالمندب و حتی مسیرهای منتهی به کانال سوئز، در صورت تداوم تجاوزات رژیم، دوباره به صحنهای پرتنش بدل خواهد شد.
رژیم صهیونیستی در محاسبه توان بازدارندگی خود در برابر محور مقاومت، اشتباهی راهبردی مرتکب شد. تصور اینکه حمله به یمن میتواند بدون هزینه بماند، نتیجهای جز فعالشدن یکی از قدرتمندترین شاخههای مقاومت نداشت. پاسخ قاطع، سریع و ترکیبی صنعا، نهتنها تجاوز نخست را بیاثر کرد، بلکه رژیم را وارد یک معادله جدید و پرهزینه کرد. در این معادله، یمن دیگر تنها یک بازیگر حاشیهای نیست، بلکه بخشی از قدرتسازی منطقهای است که توان ضربهزدن به عمق حیاتی دشمن را دارد؛ پیامی روشن برای تلآویو، واشنگتن و هر بازیگری که در پی بازتعریف یکجانبه قواعد درگیری در غرب آسیا باشد.
در پاسخ به تجاوز اخیر رژیم صهیونیستی به خاک یمن، نیروهای مسلح این کشور شامگاه جمعه ۱۵ تیرماه حملهای موشکی به سرزمینهای اشغالی انجام دادند.
سرتیپ یحیی سریع، سخنگوی نیروهای مسلح یمن در بیانیهای اعلام کرد که یگان موشکی ارتش و کمیتههای مردمی، چند فروند موشک بالستیک از جمله یک فروند موشک هایپرسونیک از نوع «فلسطین-۲» را به سمت اهداف حساس در اراضی اشغالی شلیک کردند. به گفته وی، این عملیات به تلافی حملات مستقیم اخیر رژیم صهیونیستی به یمن صورت گرفته و اصابت دقیق موشکها به اهداف از پیش تعیینشده محرز شده است.
اهداف اسرائیل از حمله به یمن
رژیم صهیونیستی که در ماههای اخیر تحت فشار حملات پیوسته انصارالله به خطوط کشتیرانی در دریای سرخ، اهداف حیاتی در اراضی اشغالی و درگیریهای بیسابقه در جبهه شمالی با حزبالله قرار گرفته، تلاش کرد با گشودن جبههای جدید، معادله بازدارندگی را به نفع خود تغییر دهد. حمله مستقیم هوایی اسرائیل به یمن را میتوان تلاشی برای بازگرداندن ابتکار عمل نظامی دانست. تلآویو امیدوار بود با هدف قرار دادن یمن، هم پیام تهدیدآمیزی به دیگر جبهههای مقاومت ارسال کند و هم انصارالله را از تداوم حملات به خطوط کشتیرانی باز دارد، اما محاسبات رژیم اشتباه از کار درآمد. پاسخ سریع و شدید یمن، نشان داد که بر خلاف برآوردهای اسرائیل، صنعا نهتنها ضعیفترین حلقه مقاومت نیست، بلکه آمادگی کامل برای واکنش سخت دارد.
دکترین دفاعی - تهاجمی یمن
تحولات اخیر حاکی از آن است که انصارالله از یک بازیگر دفاعی به یک بازیگر تهاجمی فعال در معادلات منطقهای بدل شده است. استفاده از موشک هایپرسونیک که به واسطه سرعت بسیار بالا و قدرت مانور زیاد، قابلیت عبور از سامانههای دفاعی مانند گنبد آهنین را دارد، نشاندهنده ورود یمن به مرحلهای جدید از بازدارندگی است. عملیات اخیر بهوضوح یک پاسخ بازدارنده پیشدستانه بود؛ یعنی هدف نه فقط تلافی، بلکه ارسال پیام روشن درباره توان انصارالله در مختلسازی امنیت داخلی رژیم صهیونیستی بود. در گذشته، یمن بیشتر نقش پشتیبان لجستیکی و جبههای مکمل در محور مقاومت را ایفا میکرد، اما اکنون این کشور به یکی از اضلاع فعال و تعیینکننده در هندسه جدید مقاومت بدل شده است. حملات موشکی و پهپادی یمن به اهداف در عمق اراضی اشغالی، همزمان با تحرکات حزبالله در شمال فلسطین و حملات پهپادی گروههای مقاومت عراق، نشاندهنده نوعی همافزایی عملیاتی میان جبهههای مختلف مقاومت است. این هماهنگی عملیاتی، موجب سردرگمی شدید ساختار امنیتی اسرائیل و ناتوانی در تمرکز بر یک جبهه مشخص شده است.
فناوری مقاومت فراتر از پدافند اسرائیل
رژیم صهیونیستی مدتهاست که سامانه «گنبد آهنین» را بهعنوان نماد برتری دفاعی خود معرفی میکند. بااینحال، حملات موشکی یمن - خصوصا با استفاده از موشک هایپرسونیک - این سامانه را با چالش جدی مواجه کرده است. سرعت بسیار بالای موشکهای هایپرسونیک، مسیر پروازی غیرقابل پیشبینی و توانایی نفوذ در لایههای دفاعی چندگانه، سبب شده حتی در صورت شناسایی، زمان واکنش سامانههای پدافندی بسیار محدود باشد. رسانههای صهیونیستی نیز اذعان کردهاند که موشکهای شلیکشده از یمن به شدت قابلیت مانور داشته و سامانههای فعلی برای رهگیری آنها طراحی نشدهاند.
پیامهایی فراتر از انفجار
در کنار اثرات نظامی، عملیات اخیر انصارالله حاوی پیامهای روانی و رسانهای مهمی بود. اعلام دقیق نوع موشک، موفقیتآمیز بودن اصابت و انتشار بیانیه رسمی نظامی، بخشی از جنگ روانی گستردهای بود که هدف آن فروپاشی اعتماد عمومی در داخل رژیم صهیونیستی به ساختار دفاعی خود بود. همزمان، افکار عمومی جهان عرب و ملتهای مسلمان، این عملیات را نشانهای از ضعف اسرائیل و رشد توان محور مقاومت تفسیر کردند.
واکنش یمن تنها متوجه اسرائیل نبود، بلکه حامل پیامهای روشنی برای بازیگران مختلف منطقهای و فرامنطقهای بود. به رژیم صهیونیستی این بود که هر تجاوزی، با پاسخی فراتر از انتظار همراه خواهد شد. به ایالات متحده هم این پیام را داشت که حضور مستقیم یا غیرمستقیم شما در حملات، تبعات مستقیم خواهد داشت. به امارات و برخی کشورهای عربی هم پیامش این بود که تداوم سیاست عادیسازی یا حمایت اطلاعاتی از اسرائیل، یمن را به واکنش واخواهد داشت. به ملتهای عربی: جبهه مقاومت نهتنها زنده است، بلکه در حال گسترش ابتکار عمل در جغرافیای منطقهای است.
مقدمه تشدید درگیری؟
همزمان با تحولات اخیر، ایالات متحده نیز تحرکات خود در منطقه بابالمندب و دریای سرخ را افزایش داده است. استقرار مجدد ناوهای هواپیمابر و ارسال تجهیزات پدافندی به برخی کشورهای حوزه خلیج فارس نشاندهنده نگرانی آمریکا از گسترش درگیریهاست. بااینحال، انصارالله پیشتر هشدار داده بود که هرگونه حضور نظامی جدید در آبهای منطقه، با پاسخ مواجه خواهد شد. تداوم این روند میتواند جرقه درگیری مستقیمتر میان آمریکا و نیروهای مقاومت را فراهم کند.
سکوت عربی، نگرانی جهانی
درحالیکه اکثر کشورهای عربی منطقه، در برابر این تحولات سکوت کردهاند، نگرانی در میان قدرتهای فرامنطقهای افزایش یافته است. تحلیلگران غربی هشدار دادهاند که گسترش دامنه پاسخهای محور مقاومت، نظم امنیتی خاورمیانه را دچار بیثباتی کرده و تهدیدی برای مسیرهای تجاری و تأمین انرژی جهان محسوب میشود. در مقابل، روسیه و چین خواستار خویشتنداری و بازگشت به روندهای سیاسی شدهاند، اما موضعگیری آنها نوعی هشدار غیرمستقیم به آمریکا نیز
تلقی میشود.
الگوی عملیاتهای گذشته یمن؛ از آرامکو تا تلآویو
از حمله به تأسیسات آرامکو در ۲۰۱۹ تا حملات اخیر به کشتیهای آمریکایی و اسرائیلی در دریای سرخ، انصارالله الگویی از عملیاتهای ترکیبی را توسعه داده که اکنون به سطحی از بلوغ راهبردی رسیده است. استفاده همزمان از پهپاد، موشک بالستیک و عملیات سایبری، نشاندهنده تکامل دکترین نظامی یمن در چارچوب جنگ نامتقارن است. حمله اخیر یمن به اراضی اشغالی نشان داد که دیگر نمیتوان این کشور را صرفا بازیگری محلی یا نیابتی تصور کرد. یمن اکنون دارای زیرساخت موشکی و پهپادی مستقل، شبکه اطلاعاتی منطقهای و اراده سیاسی برای ورود به عرصه نبرد مستقیم با اسرائیل است.
این تغییر جایگاه، معادلات راهبردی در غرب آسیا را دگرگون خواهد کرد. رژیم صهیونیستی که پیشتر تصور میکرد میتواند با حملات محدود، جبهههای مقاومت را مهار کند، اکنون با واقعیتی جدید روبهرو است: بازدارندگی دیگر فقط در شمال نیست، بلکه از جنوب، شرق و حتی دریاها نیز احاطهاش کردهاند.
وقتی یمن قدرتمندترین ناوگان جهان را به چالش کشید
یمنیها به شکل شگفتآوری حریف قدرتمندی برای آمریکا بودهاند و در شدیدترین نبردهایی که نیروی دریایی ایالات متحده از زمان جنگ جهانی دوم تاکنون در آن مشارکت داشته است، درگیر شدهاند؛ آن هم درحالیکه یمنیها حتی فاقد ابتداییترین امکانات هستند و در یکی از فقیرترین کشورهای جهان زندگی میکنند. تقریبا ۳۰ کشتی، از اواخر سال ۲۰۲۳ تا امسال در عملیاتهای جنگی در دریای سرخ شرکت کردهاند که شامل ۱۰ درصد کل ناوگان فعال نیروی دریایی آمریکاست. به گفته یک مقام آمریکایی، در این دوره ایالات متحده یک و نیم میلیارد دلار مهمات برای بمباران یمن استفاده کرده است.
اما با این وجود، آمریکا نتوانست به هدف استراتژیک خود در احیای ناوبری در دریای سرخ دست پیدا کند و همزمان با آن، یمنیها همچنان بهطور منظم به سمت فلسطین اشغالی موشک پرتاب میکنند. فرماندهان ارتش آمریکا و مقامات کنگره، بررسی واقعیتهای مربوط به حقایق درگیریها در یمن برای درس گرفتن از آن را آغاز کردهاند و نگراناند که فعالیتهای یمن آمادگی کلی نیروهای آمریکایی را تضعیف کند. همچنین پنتاگون در حال انجام تحقیقات حوادث مربوط به سقوط جنگندههای آمریکا و یک تصادف جداگانه در دریای سرخ با ناو هواپیمابر ترومن است که نتیجه آن در ماههای آینده روشن میشود.
از زمان آغاز جنگ در نوار غزه، یمنیها حمله به کشتیهای صهیونیستی که از دریای سرخ عبور میکنند را آغاز نمودهاند و همزمان با آن، حملات موشکی و پهپادی به داخل فلسطین اشغالی هم توسط یمن ادامه دارد. یمنیها اولین رگبار حملات موشکی و پهپادی خود را در ۱۹ اکتبر ۲۰۲۳ در یک درگیری ۱۰ ساعته به سمت ناو یو اس اس کارنی، در دریای سرخ شلیک و ملوانان آن را غافلگیر کردند. نبردی که میان یمنیها و آمریکاییها در ۱۹ اکتبر ۲۰۲۳ رخ داد، بهعنوان شدیدترین نبرد در طول تقریبا یک قرن گذشته توصیف شد که در آن یمنیها بیش از ۱۲ پهپاد و چهار موشک کروز را ساقط کردند.
زمانی که یمنیها تهدید کردند حملاتشان را تشدید خواهند کرد، مقامات نظامی آمریکا به سرعت به فکر حل مشکلات لجستیکی خود در دریای سرخ افتادند و در نهایت بندری را در دریای سرخ پیدا کردند که یکی از مقامات ایالات متحده آن را بهعنوان یک عامل تغییردهنده بازی توصیف کرد؛ زیرا به کشتیهای نیروی دریایی آمریکا اجازه میداد بدون نیاز به ترک صحنه عملیات، خودشان را مجددا تجهیز کنند. اما سرعت عملیاتهای یمن، نیروی دریایی آمریکا را به شدت تحت تأثیر قرار داد؛ زیرا دائما در تیررس آتش یمنیها بود و در نتیجه ناو یو اس اس دوایت آیزنهاور توانست در طول ۷ ماه درگیری تنها یک سفر کوتاه در دریای سرخ داشته باشد.
یمن، مقاومتِ بدون تریبون
انصارالله در حالی پرچم حمایت از فلسطین را در دست دارد که از سال ۲۰۱۵ تاکنون تحت شدیدترین بمبارانهای عربستان و امارات بوده است. با وجود بحران انسانی بیسابقه، اپیدمی وبا، گرسنگی و فروپاشی اقتصادی، این جنبش نهتنها از پای درنیامده، بلکه توانسته سامانههای موشکی و پهپادیاش را بهگونهای توسعه دهد که حضور خود را در دریای سرخ و خلیج عدن تثبیت کند.
امروز، یمن توانسته برای اسرائیل و متحدان غربیاش دردسر عملی ایجاد کند؛ آن هم نه با سخنرانیهای دیپلماتیک، بلکه با اقداماتی میدانی. توقیف کشتیها در آبهای راهبردی منطقه، یکی از معدود اقدامات ملموس جهان اسلام در حمایت از مردم فلسطین بوده است. در دنیایی که حمایت از مقاومت به توئیت و هشتگ محدود شده، یمن صدای عملی غزه است؛ صدایی که نه از تریبون سازمان ملل میآید و نه از کنفرانسهای اسلامی در جده و دوحه. برخلاف تصور برخی که حمایت یمن از فلسطین را صرفا ناشی از پیوندهای ایدئولوژیک با ایران یا قرار داشتن در «محور مقاومت» میدانند، واقعیت این است که تجربه رنج، محرومیت و مواجهه مستقیم با تجاوز نظامی، مردم یمن را به فهمی عمیق از آنچه در غزه میگذرد رسانده است. درحالیکه پایتختهای عربی دیگر گرفتار منافع اقتصادی، قراردادهای تسلیحاتی و ملاحظات ژئوپلیتیک با غرب شدهاند، صنعا در بیرون از نظم رسمی منطقهای، به زبان مقاومت سخن میگوید و شاید دقیقا همین بیرون بودن از نظم موجود، یمن را به صدای اصیلتری برای فلسطین تبدیل کرده است. تأسفبارترین بخش معادله، شاید نه سکوت دولتها، که بیتفاوتی نخبگان عرب و مسلمان باشد. درحالیکه رسانههای رسمی عربی بیش از هر زمان دیگری تحت کنترل سازوکارهای عادیسازی با اسرائیل قرار گرفتهاند، یمنیها از کانالهای غیررسمی و مردمی، پیام مقاومت را به گوش دنیا میرسانند. از راهپیماییهای میلیونی در صنعا تا انتشار تصاویر نمادین از حمایت کودکان یمنی از کودکان غزه، این صدا، نه با بودجههای کلان و شبکههای ماهوارهای، که با ایمان و عزم شکل گرفته و شاید همین صدای بیپیرایه است که در میان هیاهوی رسانهای جهان، به گوش وجدانهای بیدار میرسد.
تکصدایی که جهان را شرمنده میکند
در جهانی که دولتهای ثروتمند عرب، پرچم فلسطین را تنها در مراسمهای تشریفاتی بالا میبرند و رهبران غربی «حق اسرائیل برای دفاع از خود» را تکرار میکنند، این یمن است که با همه زخمهایش، صدای بیدفاعترین مردم جهان شده است. صدای یمن، صدای خشم نیست؛ صدای عزت است. صدای بیصدایان غزه است و شاید در آینده نزدیک، تاریخ از ما خواهد پرسید: وقتی کودکان غزه فریاد میزدند، چه کسی به آنها پاسخ داد و پاسخ، شاید تنها یک نام باشد: یمن.