sobhe-no.ir
2136
سه شنبه، ۱۷ تیر ۱۴۰۴
5

تجربه‌ای نو در حسینیه‌‌های ایران

نگاهی به نوحه حماسی - ملی راغب در محرم ۱۴۰۴ و ضرورت روایت نوین همبستگ

صدای مردم؛ ملی و مذهبی

صبح نو

صدای مردم؛ ملی و مذهبی


درباره قطعه جدید محسن چاوشی با عنوان «عزیزم حسین
محسن چاوشی سال‌هاست که فراتر از مرزهای موسیقی پاپ حرکت کرده و با صدایی منحصر‌به‌فرد در کنار رویکردی اجتماعی و دغدغه‌مند، به نمادی از هنرمندی تبدیل شده که نه‌تنها مخاطبان عام، بلکه اهل فرهنگ را نیز با خود همراه کرده است. هنرمندی که میان عاشقانه‌های زمینی و اشارات آسمانی، راهی برای سخن گفتن با وجدان ایرانی یافته؛ وجدانی که هم به وطن عشق می‌ورزد و هم در غم سیدالشهدا(ع) اشک می‌ریزد.
در کوران التهابات ژئوپلیتیکی اخیر و حمله رژیم صهیونیستی به ایران، چاوشی با انتشار قطعه «علاج» بار دیگر نشان داد که صدای مردم بودن صرفا یک شعار نیست. 
«علاج» با لحنی تند، موسیقی پرضرب و شعر نمادین، در واقع تابلویی موسیقایی از درد، مقاومت و امید بود؛ اثری که در اوج بحران، هم‌زمان خشم و وقار را در خود جای داده و برخلاف بسیاری از آثار هیجانی این دوران، رنگ تعهدی انسانی و ملی داشت. چاوشی در این قطعه تلویحا نشان داد که تسلیم فضای تند و دوقطبی نمی‌شود و همچنان «در کنار مردم» باقی خواهد ماند.
اما آنچه در عاشورای امسال اتفاق افتاد، صفحه‌ای دیگر به دفتر معنویات آثار او افزود. نوحه «عزیزم حسین» که توسط چاوشی هم‌زمان با شب عاشورا منتشر شد، گواهی تازه بر نگاه اصیل او به فرهنگ حسینی بود. این اثر با ساختاری غیرمتعارف نسبت به نوحه‌خوانی‌های معمول، ترکیبی از حزن، احترام و ظرافت در بیان بود. ملودی آرام، تنظیم ساده و صدای زمزمه‌وار، نوحه را بدل به مناجاتی عاشقانه کرد که به دنبال نجوا با حقیقتی عمیق بود: حسین (ع) به‌عنوان عزیز مردم و نوری زنده و جاری در وجدان اجتماعی بیان می شود.
قطعه «عزیزم حسین» که با صدای شبیه‌سازی‌شده‌ محسن چاوشی و با بهره‌گیری از فناوری هوش مصنوعی منتشر شده، نمونه‌ای پیشرو از تلفیق تکنولوژی نوین با سنت‌های کهن آیینی است. این اثر، اگرچه از صدای فیزیکی چاوشی نشأت نمی‌گیرد، اما به‌ سبب شباهت احساسی و لحن آشنایی که مخاطب سال‌ها با آن انس گرفته، توانسته پیوندی تازه میان نوحه‌خوانی سنتی و زبان هنری معاصر برقرار کند. استفاده از هوش مصنوعی در بازتولید صدای یک هنرمند محبوب، پرسش‌های اخلاقی و فنی خاص خود را به همراه دارد، اما در این مورد، بیشتر از آنکه مصنوعی به نظر برسد، حامل صداقتی است که از حافظه جمعی مخاطبان با چاوشی و صدایش تغذیه می‌شود. 
این قطعه نشان می‌دهد که چگونه فناوری می‌تواند در خدمت حفظ و گسترش مناسک فرهنگی قرار گیرد، بدون آنکه روح آیین را قربانی کند.
پیشینه این مسیر البته برای چاوشی تازگی ندارد. او پیش‌تر نیز در دو قطعه «حسین» و «عباس» تصویرهای پرقدرتی از عاشورا و شخصیت‌های اصلی آن خلق کرده بود. در قطعه «حسین» با شعری سرشار از استعاره و روایت‌های شخصی‌شده، تصویر امام  را در قامت اسطوره‌ای نزدیک و ملموس ترسیم کرد. در سطرهایی مانند «من در پی حق آمده بودم بر تیغ کشانم هوسم را» شاعر و خواننده به وحدت رسیده‌اند: خود را در مسیر حقیقت، با تمام زخم‌ها و رنج‌هایش، تسلیم کرده‌اند.
در قطعه «عباس» تأکید بر دستان بریده حضرت، به تمثیلی خوب بدل شده است. وقتی می‌خواند «دست از تن عباس چکیدست» گویی قطرات خون به نت‌های موسیقی ترجمه می‌شوند. در نهایت، مخاطب با ابعاد تازه‌ای از رابطه میان انسان معاصر و اسطوره‌های آیینی روبه‌رو می‌شود؛ رابطه‌ای که از دل باور فردی و اجتماعی 
زاده شده است.
در کنار آلبوم‌های عاشقانه‌اش، این آثار نشان می‌دهند که چاوشی هنرمندی است چندساحتی؛ کسی که درد معاصر را با شعر کلاسیک آمیخته، عشق زمینی را با مفاهیم آسمانی گره زده و در نهایت نشان داده که محبوب‌ترین خواننده پاپ ایران، نه‌تنها به دل مخاطب راه یافته، بلکه با قلب او تپیده است. او نه از موضعی بالا، بلکه چون یکی از خود مردم، روایتی را خلق کرده که هم‌زمان نغمه عشق است و فریاد اعتراض، سوگ و غرور، 
دین و وطن.
چاوشی بار دیگر ثابت کرده که هنر، اگر از عمق انسان برخیزد، می‌تواند پل باشد؛ میان نسل‌ها، آیین‌ها، وطن و ایمان. در دورانی که جامعه نیازمند پیوندهای تازه و زبان‌هایی مشترک است، هنرمندانی چون او، آینه‌ای هستند که ایرانیان در آن نه فقط چهره خود که تصویر هویت خویش را بازمی‌یابند.

captcha
شماره‌های پیشین