sobhe-no.ir
2142
چهارشنبه، ۲۵ تیر ۱۴۰۴
4

صبح نو

جایی که شوخی معما و بحران به هم می‌رسند

نگاهی به سریال «کنکل» اثر رامتین لوافی‌پور


الهه فیاضی/ «کنکل» نام سریالی است در ژانر پلیسی، معمایی با چاشنی کمدی که به‌تازگی توسط رامتین لوافی‌پور کارگردانی شده؛ کارگردانی که پس از تجربه‌ فیلم بلند «هت‌تریک»، حالا در اولین تجربه‌ سریال‌سازی خود، قدم در مسیری گذاشته که تلفیقی از هیجان ژانر جنایی و فضاسازی متفاوت داستان‌گویی است. لوافی‌پور با عبور از فرم کلاسیک قصه‌پردازی در آثار پلیسی، در «کنکل» تلاش کرده تا ساختاری تازه و غیرقابل پیش‌بینی را تجربه کند؛ ساختاری که در آن، معما به‌ جای آنکه به ‌صورت خطی گشوده شود، در بستر شخصیت‌ها، روابط و موقعیت‌های غیرمنتظره گره می‌خورد.
داستان «کنکل» با یک سرقت آغاز می‌شود؛ سرقتی نه در بانکی مدرن یا صحنه‌ای پرزرق‌وبرق، بلکه در یک کارخانه قدیمی و خاک‌خورده که سال‌ها از دوران رونقش گذشته است. همین انتخاب لوکیشن نشان می‌دهد که سریال از همان ابتدا به ‌دنبال دور شدن از الگوهای کلیشه‌ای و نزدیک شدن به بستر بومی‌تر و باورپذیرتر است. این سرقت مرموز، پای پلیس را به ماجرا باز می‌کند، اما برخلاف سریال‌های پلیسی مرسوم که مأمور قانون در محوریت بی‌چون‌وچرای روایت قرار دارد، در «کنکل» هر کاراکتری گوشه‌ای از معما را در دست دارد و فضای داستانی مدام میان جدیت پلیسی و موقعیت‌های طنز نوسان می‌کند. همین رفت‌و‌برگشت میان کمدی و معما، عنصر تازه‌ای به سریال بخشیده که آن را از آثار هم‌ژانر داخلی متمایز می‌کند.
لوافی‌پور در «کنکل» نه‌تنها به روایت جرم و کشف آن علاقه دارد، بلکه به‌ وضوح از دل چنین ماجرایی، سعی در ترسیم مناسبات اجتماعی، موقعیت‌های انسانی و تضادهای شخصیتی دارد. در کنار فضای سرگرم‌کننده و بعضا شوخ‌طبع سریال، نشانه‌هایی از نقد اجتماعی، تلخی‌های پنهان و پیچیدگی‌های روابط انسانی نیز حضور دارند. ترکیبی که باعث شده «کنکل» هم برای مخاطب جدی‌پسند جذاب باشد، هم برای بیننده‌ای که به ‌دنبال سریالی خوش‌ریتم، پرتعلیق و خوش‌ذوق است.
 
سابقه کارگردان
رامتین لوافی‌پور، کارگردان سریال «کنکل» متولد آبادان و فارغ‌التحصیل رشته فیلم‌سازی است؛ فیلم‌سازی که مسیر حرفه‌ای‌اش را با ساخت فیلم‌های کوتاه آغاز کرد و از همان آغاز، نگاهی متفاوت و جسورانه به سینما داشت. آثار کوتاه او نظیر «مدرسه»، «پشت آن تپه برفی» و «یک، دو، سه»، نه‌تنها در فضای سینمای ایران مورد توجه قرار گرفتند، بلکه توانستند در جشنواره‌های معتبر بین‌المللی نیز دیده شوند؛ اتفاقی که برای یک فیلم‌ساز جوان، بیانگر تسلط زودهنگام بر زبان تصویر و درک موقعیت انسانی در بستر روایت بود.
پس از موفقیت این آثار کوتاه، لوافی‌پور به ‌سرعت مسیر خود را به سوی سینمای بلند باز کرد. نخستین فیلم بلند او با نام متفاوت و رازآلود «آرام باش و تا هفت بشمار»، از همان ابتدا نشان داد که با فیلم‌سازی ساده‌انگار طرف نیستیم. این اثر با فضایی روان‌شناسانه، ریتمی کند اما آگاهانه و پرداختی غیرکلیشه‌ای، در جشنواره‌های جهانی با واکنش مثبت روبه‌رو شد و توانست جوایز مهمی را از آن خود کند. این موفقیت سکوی پرتابی شد برای دومین اثر بلند او، فیلم تحسین‌شده‌ «برلین –۷» که به نوعی تثبیت‌کننده جایگاه او در میان فیلم‌سازان مؤلف ایران بود. این فیلم نه‌تنها توانست نظر منتقدان را جلب کند، بلکه در جشنواره فیلم فجر نیز درخشید؛ با نامزدی در ۹ رشته سیمرغ بلورین و کسب سه سیمرغ، اعتبار ویژه‌ای به کارنامه لوافی‌پور افزود.
آخرین ساخته سینمایی او پیش از ورود به عرصه سریال‌سازی، فیلم «هت‌تریک» بود؛ اثری مینیمال و متکی بر گفت‌وگو و کمدی نرم که درونمایه‌ای فلسفی و روانکاوانه داشت. این فیلم نیز مورد تحسین بسیاری از منتقدان قرار گرفت و موفق به دریافت جایزه بهترین فیلمنامه از سی‌وششمین جشنواره جهانی فیلم فجر شد. موفقیت‌های پی‌در‌پی در هر سه فیلم سینمایی بلندش، گواهی است بر اینکه لوافی‌پور نه فیلم‌سازی تصادفی، بلکه صاحب سبک و در جست‌وجوی بیان شخصی در زبان سینماست.
اکنون، با ورود او به مدیوم سریال، مخاطب منتظر است ببیند این تجربه‌گرایی و جسارت روایی چگونه در قالب یک مجموعه تلویزیونی جاری می‌شود. «کنکل» شاید نه‌تنها آغاز یک تجربه تازه برای لوافی‌پور باشد، بلکه گامی دیگر در مسیر تثبیت یک کارگردان مؤلف در بستر رسانه‌ای متفاوت و گسترده‌تر.
 
گسترش یک قصه به‌ ظاهر ساده
رامتین لوافی‌پور در نخستین تجربه سریال‌سازی خود، «کنکل» دست به روایتی متفاوت در ژانر پلیسی زده که گرچه در ظاهر با معمایی ساده آغاز می‌شود، اما به ‌تدریج لایه‌هایی از بحران اجتماعی، اخلاقی و انسانی را پیش چشم مخاطب می‌گشاید.
داستان سریال از دل یک موقعیت ساده اما سرنوشت‌ساز بیرون می‌آید: مجموعه‌ای از دزدی‌های مکرر و مشکوک از یک کارخانه قدیمی که ابتدا در سکوت و بی‌سروصدا اتفاق می‌افتند و مدیران مجموعه تلاش دارند آن را بدون دخالت نهادهای رسمی مدیریت کنند، تا از خدشه‌دار شدن اعتبار کارخانه جلوگیری کنند. اما حجم سرقت‌ها و ارزش بالای مواد اولیه به‌ سرقت‌ رفته، مدیر کارخانه را ناگزیر می‌کند پای پلیس را به ماجرا باز کند.
حضور پلیس، به‌ویژه ورود یک کارآگاه باهوش، معادلات موجود را به‌ کلی برهم می‌زند. با ورود نیروهای انتظامی، درام شکلی جدی‌تر به خود می‌گیرد و با بازداشت یکی از کارگران، فضای داستان وارد فاز تعلیق و ابهام می‌شود. حالا دیگر مسأله فقط یک دزدی ساده نیست، بلکه زنجیره‌ای از سوء‌ظن‌ها، دروغ‌ها، واکنش‌های عصبی و رازهایی سربه‌مُهر میان کارگران، مدیران، خانواده‌ها و حتی پلیس‌ها شکل می‌گیرد که هر کدام به نوبه خود بخشی از پازل پیچیده و چندلایه «کنکل» را می‌سازند. لوافی‌پور در این سریال تلاش کرده است با بهره‌گیری از ساختارهای کلاسیک ژانر معمایی و پلیسی، نگاهی تازه و انسانی به موقعیتی تکراری بیندازد؛ نگاهی که از تقابل خیر و شر فراتر می‌رود و به پیچیدگی‌های اخلاقی و روانی شخصیت‌ها می‌پردازد. «کنکل» در دل خود سعی دارد نشان دهد که در پس هر جرم یا اتهامی، نه یک «مجرم کلیشه‌ای»، بلکه انسانی با گذشته‌ای پیچیده، روابطی ناکام و فشارهای اقتصادی و اجتماعی نهفته است.
سریال با یک سکانس آغازین نسبتا جذاب، مخاطب را به درون جهان خود می‌کشاند. دقایق ابتدایی صرف معرفی فضای کارخانه، شخصیت‌های اصلی و روابط میان آن‌ها می‌شود؛ اما با ورود پلیس و شکل‌گیری بحران، درام ناگهان وارد مرحله‌ای پرشتاب و جذاب می‌شود. همین نقطه، لحظه‌ای‌ است که «کنکل» شروع به ساختن هویت معمایی خود می‌کند و با استفاده از ریتم نسبتا کند، اما حساب‌شده، مخاطب را درگیر کشف تدریجی رازها و روابط پنهان می‌سازد.
هرچند «کنکل» در رده سریال‌های پلیسی طبقه‌بندی می‌شود، اما رنگ‌مایه‌هایی از طنز نیز در بستر آن دیده می‌شود. البته این طنز نه از جنس موقعیت‌های آشکارا خنده‌دار یا تیپ‌های کمیک، بلکه نوعی شوخ‌طبعی کلامی‌ است که به ‌صورت زیرپوستی، لحظات خشک و جدی را تلطیف می‌کند. این شیوه روایت، به‌ویژه در شخصیت‌پردازی برخی از کارگران و مأموران، باعث می‌شود سریال حال‌وهوایی تازه داشته باشد و از خشکی معمول ژانرهای پلیسی فاصله بگیرد.
«کنکل» تلاش می‌کند در دل یک داستان به‌ ظاهر ساده از دزدی در یک کارخانه، نگاهی تأمل‌برانگیز به روابط انسانی، مرزهای اخلاق، و آسیب‌های پنهان اجتماعی داشته باشد. لوافی‌پور در نخستین سریالش نشان داده که به ‌خوبی از تجربه سینمایی‌اش بهره گرفته و سعی کرده با حفظ تعلیق و شخصیت‌پردازی چندلایه، اثری خلق کند که مخاطب را هم سرگرم و هم درگیر اندیشه سازد.
 
از منظر ژانری
تلفیق ژانر پلیسی با عناصر کمدی، گرچه پدیده‌ای رایج در سینما و سریال‌سازی جهانی‌ست، اما همچنان از جمله ترکیب‌هایی‌ است که اگر به‌ درستی اجرا نشود، می‌تواند به قیمت از بین رفتن هویت هر دو ژانر تمام شود. در سریال «کنکل» این تلفیق، با درک نسبی از فضای روایی و مخاطب هدف صورت گرفته است. از همان لحظات ابتدایی، تیتراژ ابتدایی سریال نشانی از این ترکیب دوگانه در خود دارد: تصاویر تیتراژ با حال‌وهوایی سرد، تاریک و جنایی آغاز می‌شوند و فضاهایی از یک دنیای مرموز و جرم‌خیز را به تصویر می‌کشند. اما در مقابل، موسیقی متن تیتراژ لحن دیگری دارد؛ لحنی که بیشتر به آثار کمدی نزدیک است و نوعی بازیگوشی و طنازی زیرپوستی را در ذهن مخاطب القا می‌کند. همین تضاد آگاهانه، نوعی تعلیق اولیه خلق می‌کند که نویدبخش ورود به یک داستان با دو وجه متفاوت است: پلیسی و درعین‌حال، کمی شوخ‌طبع.
رگه‌های کمدی در «کنکل» البته نه از جنس خنده‌های بلند و شوخی‌های گل‌درشت، بلکه بیشتر مبتنی بر موقعیت‌های ساده و گاه حتی ساده‌لوحانه‌ای است که از دل روابط میان شخصیت‌ها شکل می‌گیرند. گفت‌وگوهای عامیانه، شوخی‌های روزمره میان کارگران، مأموران و حتی خود کارآگاهان، با ظرافتی هرچند گاه خام اما صادقانه، به متن سریال تزریق شده‌اند. این طنز از نوعی است که در عین محافظه‌کاری، سعی دارد با تکیه بر ترندهای زبانی، سبک گفتار و الگوهای رفتاری روز، ارتباط بیشتری با مخاطب جوان‌تر و عام برقرار کند. سریال تلاش کرده به ‌جای آنکه فضای سنگین و جدی معمایی را بر دوش تماشاگر بگذارد، از طریق ایجاد لحظاتی طنزآمیز، مسیر دنبال کردن داستان را دلپذیرتر و قابل‌تحمل‌تر کند. چنین رویکردی اگرچه در برخی صحنه‌ها ممکن است به لبه ابتذال نزدیک شود، اما در مجموع موفق شده است حداقلی از تعادل میان دو لحن متضاد - پلیسی و طنز - برقرار کند و اثری بسازد که هم از تعلیق درونی بهره‌مند است و هم از تنش‌زدایی بیرونی.

نیم‌نگاهی به مخاطب
از آنجا که سریال «کنکل» به ‌صورت رایگان از بستر شبکه نمایش خانگی منتشر می‌شود، به نظر می‌رسد که اولویت نخست سازندگان، جذب سریع و گسترده مخاطب بوده است؛ آن‌هم مخاطبی عام با سلیقه‌ای متنوع که گاهی بیش از هر چیز، به ‌دنبال سرگرمی آسان‌فهم و بی‌دغدغه است. همین هدف‌گذاری باعث شده که رویکرد سریال به‌ویژه در لحن، ساختار روایی و انتخاب نام، رنگ و بویی خاص به خود بگیرد. عنوان «کنکل» که برگرفته از واژه‌ای محاوره‌ای و غیررسمی‌ است، خود به‌ تنهایی نوعی پیش‌آگاهی به مخاطب می‌دهد: در این سریال باید منتظر فضایی غیرجدی، پر از شوخی‌های آشنا و ساده و روایتی آمیخته با کلام کوچه‌بازاری بود. واژه‌ای که اگرچه در زبان رسمی کاربرد ندارد، اما در گفت‌وگوی روزمره نسل جوان به نوعی بدل به برندی خاص در میان لغات عامیانه شده است. البته برخی هم بر این باورند که انتخاب چنین نامی ممکن است از اعتبار محتوای سریال کاسته یا جدیت موضوعات مطرح‌ شده در داستان را تحت‌الشعاع قرار دهد. به‌ویژه شباهت لفظی آن با واژه انگلیسی Cancel که به معنای لغو و حذف است، ذهنیت طنازانه اما مبهمی را ایجاد می‌کند که هنوز مشخص نیست آیا در بطن داستان، معنای خاصی برای این عنوان تدارک دیده شده یا صرفا جنبه تبلیغاتی و جذب اولیه مخاطب داشته است.
از سوی دیگر، یکی از چالش‌های اصلی سریال‌هایی با ساختار کم‌لوکیشن - مثل «کنکل» - آن است که بار درام به ‌ناچار روی دوش دیالوگ‌ها، بازی‌ها و ریتم روایت می‌افتد. در چنین ساختاری، ریتم گفت‌وگوها و بازیگری‌ها به مهم‌ترین مؤلفه‌های پویایی تبدیل می‌شود؛ چراکه تنوع بصری، محدود است و این بازی‌ بازیگران و گفت‌وگوی میان‌ آنها است که باید فضا را زنده نگه دارد. در این زمینه، «کنکل» تا حدی موفق عمل کرده و توانسته میان بازیگران اصلی، هماهنگی قابل ‌قبولی ایجاد کند، اما در بخش‌هایی از اجرا - به‌ویژه تدوین و طراحی بصری - ضعف‌هایی مشهود است. برای نمونه، در سکانس ابتدایی که قرار است فضای سریال را تثبیت کند، استفاده از کات‌های هوایی بدون دقت لازم در انسجام با میزانسن و طراحی صحنه، نه‌تنها به غنای روایت کمکی نکرده، بلکه این حس را منتقل می‌کند که سریال فاقد استوری‌بورد روشن و از پیش طراحی‌ شده بوده است. این‌گونه نقص‌ها، اگر تکرار شوند، می‌توانند در درازمدت اثرگذاری دراماتیک سریال را کاهش دهند و مانع از آن شوند که مخاطب با جدیت روند داستان را دنبال کند. بااین‌حال، باید منتظر ماند و دید که در ادامه، آیا «کنکل» می‌تواند با استفاده از جذابیت‌های روایی خود و شاید حتی معنابخشی به همین نام غیرمتعارف، جایگاه جدی‌تری در میان تولیدات شبکه نمایش خانگی پیدا کند یا خیر؟
 
بازی‌ها
سریال «کنکل» نه‌تنها در ژانر و روایت، بلکه در انتخاب بازیگران نیز دست به انتخابی جسورانه و پُر سر و صدا زده است. ترکیب چهره‌های شناخته‌ شده و ستارگان محبوب سینما و تئاتر ایران، از همان ابتدا توجه بسیاری را به این مجموعه جلب کرده؛ حضوری که نه‌تنها جنبه تبلیغاتی دارد، بلکه بار دراماتیک و انتظارات کیفی از اثر را نیز به شکل محسوسی بالا برده است. شاید مهم‌ترین و جنجالی‌ترین اتفاق در این فهرست، بازگشت هانیه توسلی به عرصه بازیگری باشد؛ بازیگری که چند سالی به دلایل مختلف از جمله حواشی سیاسی و شائبه‌های ممنوع‌الکاری، از فضای رسمی هنر ایران فاصله گرفته بود. حضور او در «کنکل» هم از حیث خبری و هم از لحاظ بازیگری، غنیمتی برای مخاطبان و فرصتی دوباره برای بازیگری ا‌ست که همواره در اجرای نقش‌های احساسی و شخصیت‌های چندلایه درخشیده است. اما هانیه توسلی تنها ستاره پررنگ این ترکیب نیست. نام‌های مهم دیگری نیز در این سریال حضور دارند که هر کدام به ‌تنهایی می‌توانند بار یک نقش کلیدی را به دوش بکشند. صابر ابر با بازی‌های خاص و درونی‌اش، مهدی پاکدل با اقتدار اجرایی و حضوری کاریزماتیک، ستاره پسیانی که به‌ویژه در سال‌های اخیر درخشش تازه‌ای در نقش‌آفرینی‌های متفاوتش داشته و پدرام شریفی که به ‌خوبی می‌تواند تیپ‌های نسل جوان شهری را زنده کند، همه در کنار هم ترکیبی کم‌نظیر از توان اجرایی، تجربه و محبوبیت را پدید آورده‌اند. در کنار این ستارگان، حضور بازیگران جوان‌تر و چهره‌های کمتر شناخته‌ شده، می‌تواند به ایجاد توازن و پویایی در تیم بازیگری کمک کند، مشروط بر اینکه کارگردانی و طراحی نقش‌ها نیز به‌ اندازه‌ای دقیق و منسجم باشد که این ظرفیت بالا را هدر ندهد. امید می‌رود که این ترکیب خاص، نه صرفا به‌عنوان یک ابزار بازاریابی، بلکه به‌عنوان عاملی کلیدی در خلق روابط پیچیده و جذاب میان شخصیت‌ها عمل کند و کیفیت روایی سریال را ارتقا دهد.

captcha
شماره‌های پیشین