sobhe-no.ir
2146
سه شنبه، ۳۱ تیر ۱۴۰۴
4

صبح نو

مخیری در یادداشتی برای «صبح نو» نوشت: بازتعریف محور تعاملات تهران-مسکو در هندسه جدید بحران


هیراد مخیری، کارشناس ارشد مسائل اوراسیا در یادداشتی برای «صبح نو» نوشت: سفر اخیر علی لاریجانی به مسکو، آن‌هم در مقام نماینده ویژه جمهوری اسلامی ایران، دقیقاً در بزنگاهی انجام شد که خاورمیانه در آستانه یکی از پرتنش‌ترین فصل‌های خود طی دهه‌های گذشته ایستاده است. در شرایطی که تهدیدهای مستقیم اسرائیل و آمریکا علیه منافع ایران هر روز صریح‌تر بیان می‌شود و احتمال کشیده شدن درگیری‌های پراکنده به جنگی مستقیم بیش از پیش مطرح است، دیدار سیاستمداری باتجربه و شناخته‌شده مانند لاریجانی با مقامات بلندپایه کرملین، از نگاه علم روابط بین‌الملل، نشانه‌ای روشن از لایه‌های پنهان و چندگانه این محور جدید قدرت است.
سفر در نقطه جوش منطقه: لاریجانی در بزنگاه تاریخ‌ساز
طبق نظریه رئالیسم در روابط بین‌الملل، هیچ بازیگری در نظام جهانی از اصل توازن قوا و تضمین بقای خود در ساختار پرآشوب بین‌المللی غافل نمی‌شود. سفر لاریجانی در همین مسیر شناخته می‌شود؛ مسیری که تهران سال‌هاست با اتکا به آن، در پی تأمین امنیت ملی و کاهش تهدیدات بیرونی از طریق هم‌پیمانی با قدرت‌های شرقی است. در فضایی که واشنگتن و تل‌آویو با تحریم‌های هدفمند، فشارهای روانی و تهدیدات میدانی ایران را محاصره کرده‌اند، طبیعی است که تهران نگاه خود را به مسکو بدوزد؛ جایی که منافع مشترک در برابر هژمونی غرب، عملاً دو پایتخت را در یک جبهه قرار می‌دهد. با این‌همه، روابط تهران–مسکو فقط یک معامله صرف امنیتی نیست. از منظر نظریه سازه‌انگاری، هویت‌ها، برداشت‌ها و روایت‌های مشترک، گاهی قدرتمندتر از محاسبات خشک نظامی عمل می‌کنند. همکاری ایران و روسیه سال‌هاست بر بستر «مقاومت مشترک» علیه نظم غربی بازتعریف شده است؛ چه در میدان نبرد سوریه و چه در حمایت از ساختارهای چندجانبه غیرغربی. در این میان، دیدار لاریجانی در مسکو را باید بازتولید همین «ساخت اجتماعی» دانست؛ ساختاری که می‌کوشد اتحاد تهران–مسکو را به بخشی از نظم جدید اوراسیایی بدل کند.
اما در میدان واقعی، یکی از مهم‌ترین موضوعات این سفر، هماهنگی درباره مدیریت بحران در صورت وقوع جنگ مستقیم یا نیابتی میان ایران و اسرائیل بود؛ جنگی که اگر شعله‌ور شود، دامنه‌اش می‌تواند از مرزهای جغرافیایی دو طرف فراتر رود و پای سوریه، لبنان، عراق و حتی دریای سرخ را نیز به میان بکشد. روسیه به‌عنوان قدرت تعیین‌کننده در سوریه، نفوذ قابل‌توجهی در مدیریت این بحران دارد؛ چه در مقام میانجی و چه در جایگاه تأمین‌کننده اطلاعات و حمایت‌های پشتیبانی در سطح تاکتیکی.

اتحاد تهران–مسکو فراتر از منافع آنی
در سوی دیگر این معادله، همکاری‌های اقتصادی هم مطرح است. تجربه تحریم‌های گسترده علیه هر دو کشور نشان داده است که تهران و مسکو در چنین شرایطی فرصت‌های تازه‌ای برای پیوند دادن زیرساخت‌ها، پروژه‌های انتقال انرژی، سوآپ نفتی و همکاری‌های نظامی پیدا می‌کنند. سفرهای مشابه در گذشته هم اغلب به همین اهداف اقتصادی پیوند خورده‌اند؛ مسیری که قرار است ایران را در چارچوب پروژه‌های بزرگ اوراسیایی، از فشار اقتصادی غرب بکَند.
با این همه، واقع‌گرایی حکم می‌کند چشم‌مان را بر محدودیت‌های این محور نبندیم. تاریخ روابط ایران و روسیه گواهی می‌دهد که کرملین بازیگری سرسخت و منفعت‌محور است که هیچ‌گاه همه تخم‌مرغ‌هایش را در سبد تهران نگذاشته است. تجربه همکاری هم‌زمان مسکو با اسرائیل در سوریه یا فروش تسلیحات به طرف‌های مختلف منطقه نشان می‌دهد کرملین در بحران‌های حساس، بیش از آنکه دوست دائمی باشد، عمل‌گرایی را در پیش می‌گیرد. از همین رو، یکی از مأموریت‌های لاریجانی در این سفر، گرفتن تضمین‌های شفاف‌تر از مقامات روسی برای حفظ منافع تهران در بحران‌های پیشِ روست.

چرا لاریجانی، چرا حالا؟
انتخاب شخص علی لاریجانی برای چنین مأموریتی هم در نوع خود پیام‌آور است. او نه‌فقط سیاستمداری شناخته‌شده در عرصه داخلی، بلکه چهره‌ای آزموده در مذاکرات حساس بین‌المللی است. این یعنی ایران می‌خواهد نشان دهد که در برابر تهدیدات حیاتی، اختلافات داخلی کنار گذاشته می‌شود و همه اجزای ساختار سیاسی، حول محور تأمین منافع ملی هم‌راستا عمل می‌کنند.
در سطحی کلان‌تر، این سفر را باید نشانه‌ای از تمایل ایران برای تثبیت جایگاه خود در نظم جدید چندقطبی دانست؛ نظمی که چین و روسیه بازیگران کلیدی آن هستند و فرصت‌های تازه‌ای برای قدرت‌های منطقه‌ای مانند ایران ایجاد می‌کنند. عضویت رسمی ایران در سازمان همکاری شانگهای و توافق‌های پی‌درپی با اتحادیه اقتصادی اوراسیا بخشی از همین تلاش بزرگ است که سفر لاریجانی هم در امتداد آن خوانده می‌شود.
در نهایت، پیام این سفر روشن است: تهران در پی آن است که نشان دهد در هندسه جدید قدرت، تنهایی را نمی‌پذیرد و برای مدیریت تهدیدات، به‌ویژه خطر جنگ مستقیم با اسرائیل و آمریکا، دست در دست مسکو، توازن‌سازی تازه‌ای را دنبال می‌کند؛ توازنی که اگرچه تضمین کاملی در سیاست عمل‌گرای روس‌ها ندارد، اما در غیاب گزینه‌های جدی غربی، همچنان بهترین کارت بازی تهران در نظم پرآشوب امروز جهان است.

captcha
شماره‌های پیشین