غزه است.
از طرف دیگر پروژهای که در قفقاز جنوبی دنبال میشود و میتواند موقعیت ترانزیتی ایران را تضعیف کرده و حلقهای امنیتی میان ترکیه، جمهوری آذربایجان و رژیم صهیونیستی شکل دهد. چنین کریدوری نه فقط مسیرهای حملونقل، بلکه توازن قدرت در شمال ایران را تحت تأثیر قرار میدهد.
در لبنان یکی از اهداف راهبردی اسرائیل، فشار بر لبنان برای محدود کردن توان نظامی حزبالله است. این در حالی است که حزبالله بهعنوان ستون فقرات محور مقاومت، توازن بازدارندگی را در مرزهای شمالی فلسطین اشغالی برقرار کرده و مانع از تحقق رؤیای برتری نظامی مطلق اسرائیل شده است.
طرح تجزیه سوریه و عراق
پروژهای که از دل بحرانهای دهه گذشته سر برآورد و هنوز هم در قالب فشارهای سیاسی، نظامی و امنیتی ادامه دارد. هدف اصلی این طرح، تضعیف دولتهای مرکزی و فراهمکردن شرایط برای نفوذ اسرائیل و متحدانش در این دو کشور کلیدی است.
توسعه کریدورهای ترانزیتی پیرامون ایرانهم موضوع دیگری است که از هند تا آسیای مرکزی، طرحهای متعددی برای دور زدن موقعیت ژئواستراتژیک ایران در حال پیگیری است. این اقدامات نشاندهنده تلاشی هماهنگ برای به حاشیه راندن ایران در معادلات تجاری و ترانزیتی منطقه است.
ضرورت بازآفرینی استراتژیک
در برابر چنین تکانههای شدیدی، ایران و محور مقاومت با یک ضرورت بنیادین روبهرو هستند: بازآفرینی استراتژیک در سطح منطقهای. این بازآفرینی مستلزم بازنگری در حوزههای دیپلماسی، امنیتی، اقتصادی و رسانهای است تا بتوان ضمن حفظ بازدارندگی، ابتکار عمل را نیز در دست گرفت.
ایران بهعنوان قدرت بلامنازع در غرب آسیا، نقشی محوری در ممانعت از تحقق اهداف رژیم صهیونیستی ایفا کرده است: در فلسطین و غزه، حمایتهای ایران از گروههای مقاومت، مانع از آن شده که اسرائیل بتواند به هدف نهایی خود یعنی نابودی کامل هویت فلسطینی دست یابد. نبردهای اخیر نشان داد که مقاومت همچنان توان پاسخگویی و ضربهزدن به تلآویو را دارد. در لبنان حزبالله که با پشتیبانی ایران به یکی از قدرتمندترین بازیگران غیردولتی جهان بدل شده، عملاً سد دفاعی لبنان و محور مقاومت در برابر اسرائیل است. حضور و توانمندی حزبالله توازن قوا را به گونهای تغییر داده که اسرائیل جرأت ورود به یک جنگ تمامعیار با لبنان را ندارد. در عراق نیز ایران نقش تعیینکنندهای در تقویت نیروهای مقاومت و جلوگیری از تجزیه ایفا کرده است. همین حضور راهبردی، جلوی تحقق طرحهای اسرائیل برای تقسیم جغرافیایی منطقه را گرفته است.
مواضع ایران در قبال کریدور زنگزور نشان داده که تهران آماده است با استفاده از ابزارهای سیاسی مانع از ایجاد تغییرات ژئوپلیتیکی تهدیدکننده شود. این پیام آشکار است که ایران خطوط قرمز خود را در مرزهای شمالی بهروشنی تعریف کرده است.
مقاومت بازدارنده اصلی در برابر اسرائیل است
محور مقاومت بهعنوان یک شبکه فراملی، بازوی استراتژیک ایران در مقابله با اهداف رژیم صهیونیستی است. اسرائیل بارها تلاش کرده است تا با ترور فرماندهان مقاومت یا ایجاد جنگهای نیابتی، این محور را تضعیف کند؛ اما نتیجه دقیقاً معکوس بوده است. هر بار که اسرائیل به یکی از اجزای مقاومت حمله کرده، انسجام و هماهنگی بیشتری در میان اعضای این محور شکل گرفته است.
نکته مهم دیگر، سکوت غرب در برابر این پروژهها و اقدامات تروریستی اسرائیل است. کشورهای غربی که خود را مدافع حقوق بشر و نظم بینالمللی میدانند، در برابر اشغالگریها و ترورهای تلآویو سکوت کردهاند. این سکوت نه تنها مشروعیت غرب را زیر سؤال میبرد، بلکه به کشورهای منطقه این پیام را میدهد که تنها راه حفظ استقلال و امنیت، ایستادگی و مقاومت فعال است.
تکانههای ژئوپلیتیکی اخیر در غرب آسیا بخشی از پروژهای کلان برای تغییر موازنه قدرت به سود رژیم صهیونیستی است. اما حضور فعال ایران و شکلگیری محور مقاومت، این پروژهها را با موانع جدی مواجه کرده است. واقعیت امروز منطقه نشان میدهد که بدون در نظر گرفتن نقش ایران، هیچ معادلهای در غرب آسیا به نتیجه نخواهد رسید.
به بیان دیگر، ایران و مقاومت نه تنها بازیگران منفعل نیستند، بلکه اصلیترین عامل بازدارنده در برابر تحقق اهداف اسرائیل و حامیانش محسوب میشوند.