حسن بهشتی پور، کارشناس روابط بین الملل در گفتگو با «صبح نو» در تحلیل رقابت چین با آمریکا گفت: تحولات نشان میدهد که چین، از دهه ۱۹۸۰ تاکنون، به دومین قدرت اقتصادی بزرگ جهان تبدیل شده است. در تمام این سالها، چین هیچگاه بهدنبال معاملهگری صرف یا درگیری مستقیم با آمریکا نبوده است؛ هرچند موضوع تایوان همواره خط قرمز پکن محسوب میشود.
استراتژی شی جینپینگ؛ افزایش قدرت بدون درگیری مستقیم
وی افزود: در مجموع میتوان گفت سیاست اصلی چین ــ بهویژه در دوره شی جینپینگ ــ تداوم همین مسیر است: افزایش روزافزون قدرت ملی در سایه رشد اقتصادی، توسعه نظامی، پیشرفت فناوریهای نوین از جمله هوش مصنوعی، و در عین حال پرهیز از رویارویی مستقیم با ایالات متحده.
این کارشناس روابط بین الملل مطرح کرد: واقعیت این است که چین در مسیر میانجیگری، حفظ و افزایش قدرت و تولید ظرفیتهای جدید حرکت میکند، بیآنکه بخواهد به بازتولید ساختارهای قدیمی جنگ سرد تن دهد
چین و پایان جنگ سرد
بهشتی پور با بیان اینکه پکن بهدنبال ایجاد اقمار یا بازسازی یک «بلوک شرق» جدید نیست، ادامه داد: سازمانهایی چون شانگهای نیز با چنین رویکردی طراحی نشدهاند. برخلاف آنچه در برخی رسانهها یا روزنامهها مطرح میشود، در منابع رسمی و ادبیات سیاسی چین هیچگاه از مفاهیمی چون «ناتوی شرقی» یا بلوکبندی مشابه یاد نشده است؛ حتی در سطح شعار هم چنین رویکردی دیده نمیشود.
وی یادآور شد: نکته مهم در رویکرد چین این است که بهدنبال تشکیل بلوکهای سیاسی – امنیتی مشابه دوران جنگ سرد نیست. پکن نمیخواهد گروهی از کشورها را پشت سر خود ردیف کند و هزینههای آنها را به عهده بگیرد تا وارد تقابل مستقیم با غرب شود. اگر چین اتحادی ایجاد کند، هدف آن گسترش همکاریهای اقتصادی و امنیتی متوازن است، نه ایجاد یک اتحاد ضد امپریالیستی به سبک قرن بیستم.
این کارشناس روابط بین الملل تصریح کرد: نمونه روشن این سیاست را میتوان در جنگ اوکراین مشاهده کرد. چین نه اقدامی جدی برای حمایت مستقیم از روسیه انجام داد و نه در جبهه مقابل قرار گرفت. سیاست اعلامی پکن «بیطرفی» بود. در عمل هم روابط اقتصادی با روسیه از جمله خرید نفت ادامه یافت و هم مناسبات دیپلماتیک با اوکراین حفظ شد. این رفتار نشان میدهد چین ترجیح میدهد هزینههای درگیریهای قدرتهای دیگر را به دوش نکشد و منافع خود را در هر دو سو دنبال کند. بهشتی پور ادامه داد: کافی است به متون رسمی مقامات حزب کمونیست چین، سخنان رئیسجمهور یا نخستوزیر این کشور نگاه کنیم. در هیچکدام از آنها خبری از شعارهایی درباره ایجاد «اتحاد ضدغرب» یا «ناتوی شرقی» نیست. آنچه دیده میشود، تأکید بر رشد اقتصادی، توسعه فناوری و گسترش همکاریهای چندجانبه است.
چین بهعنوان خطر بالقوه آینده آمریکا؟
وی تاکید کرد: البته در ادبیات غربی، چین اغلب بهعنوان یک «خطر بالقوه» معرفی میشود. بسیاری از گزارشها و اسناد راهبردی آمریکا، قدرت چین را مهمترین تهدید امنیتی در آینده دانستهاند. این تصور بیشتر محصول نگاه غرب است تا واقعیت سیاست پکن.
این کارشناس روابط بین الملل عنوان داشت: در نتیجه، چین بهدنبال قدرتنمایی و افزایش نقش جهانی است، اما نه از راه رویارویی مستقیم با آمریکا و غرب، بلکه از طریق رشد اقتصادی، دیپلماسی چندجانبه و جذب متحدان اقتصادی.
خروج واشنگتن از نهادهای بینالمللی و تشدید تقابل با پکن
بهشتی پور با بیان اینکه ترامپ، آمریکا را با یک تغییر بزرگ در سیاست خارجی روبهرو کرد، خاطرنشان کرد: او جهانگرایی (Globalization) را کنار گذاشت؛ رویکردی که از پایان جنگ جهانی دوم تا سال ۲۰۱۶ چه در دوره دموکراتها و چه جمهوریخواهان حاکم بود و پس از فروپاشی شوروی پررنگتر هم شد. ترامپ شعار «اول آمریکا» را مطرح کرد و معتقد بود کشورش در تعامل با جهان و متحدانش دچار عقبماندگی و ضرر شده است. او میگفت متحدین منابع آمریکا را میمکند، در حالی که واشنگتن هزینههای امنیتی و سیاسی آنها را بر دوش دارد.
وی یادآور شد: بر این اساس، ترامپ سیاست فاصلهگیری از نهادهای بینالمللی را در پیش گرفت. خروج از سازمان بهداشت جهانی، یونسکو و کاهش بودجه سازمان ملل تنها نمونههایی از این رویکرد بود. او عملاً با گلوبالیزیشن مخالفت آشکار کرد و خواست همهچیز در خدمت آمریکا باشد.
چین و مسیر قدرت نرم
این کارشناس روابط بین الملل اظهار داشت: در چنین فضایی، طبیعی است که واشنگتن نسبت به قدرتی در حال صعود مانند چین حساس شود؛ چراکه چین با رشد مداوم اقتصادی، فناوری و نظامی، میتواند رقیب اصلی آمریکا باشد. اما تفاوت مهم این است که برخلاف شوروی سابق، چین بهدنبال نابودی امپریالیسم آمریکا یا تقابل سخت نیست.
هدف چین افزایش تدریجی قدرت خود است، به شکلی که نه تنها عقب نماند بلکه بتواند در آینده به قدرت اول اقتصادی جهان تبدیل شود.
بهشتی پور عنوان کرد: بنابراین، چین مسیر «قدرت نرم» را دنبال میکند: توسعه اقتصادی، سرمایهگذاری در فناوریهای نو، گسترش همکاریهای بینالمللی و جذب شرکای اقتصادی. در این چارچوب، چین ترجیح میدهد در عین رقابت با آمریکا، همکاری نیز داشته باشد. این همکاری ــ هرچند محدود و پیچیده ــ راهی است برای دستیابی به اهداف بلندمدت بدون ورود به رویارویی مستقیم.