سه کشور اروپایی (انگلیس، فرانسه و آلمان) موسوم به تروئیکای اروپایی اخیرا با ارسال نامهای به شورای امنیت سازمان ملل رسما روند بازگردانی تحریمهای بینالمللی علیه ایران را کلید زدند. این اقدام که به «مکانیسم ماشه» یا Snapback شهرت دارد، بر اساس قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت طراحی شده تا در صورت «عدم پایبندی اساسی» یک طرف به تعهدات برجام، تمامی تحریمهای سازمان ملل را بهطور خودکار اعاده کند. اروپاییها اهداف خود را حفظ اعتبار قطعنامههای عدم اشاعه و جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای عنوان میکنند. همچنین گزارش شده که آنها نگران بودند پس از میانه اکتبر ۲۰۲۵ (پایان مهلت ۱۰ ساله قطعنامه ۲۲۳۱) فرصت حقوقی برای احیای تحریمها را از دست بدهند. بنابراین با نزدیک شدن به آن موعد، تروئیکا احساس کرد برای حفظ اهرم فشار در مذاکرات باید مکانیسم ماشه را قبل از ضربالاجل فعال کند. از دید آنان، این اقدام «آخر راه دیپلماسی» نیست، بلکه ابزاری برای واداشتن تهران به همکاری بیشتر است. حتی مقامهای اروپایی پیشنهاد داده بودند در صورت بازگشت کامل نظارتهای آژانس و ارائه تضمینهای لازم از سوی ایران، اجرای عملی تحریمهای تازه را تا 6 ماه به تعویق اندازند. بااینحال از منظر تهران، حرکت اروپا نه کمکی به دیپلماسی، بلکه در عمل تضعیف آن است.
واکنش ایران: فقدان مبنای حقوقی و اعتراض سیاسی
مقامات جمهوری اسلامی از لحظه تهدید اروپا به اسنپبک، این اقدام را غیرقانونی و فاقد وجاهت دانستند. سید عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران تأکید کرده که تروئیکای اروپایی هیچ پایه حقوقی برای توسل به مکانیسم ماشه ندارد، زیرا زنجیره رخدادهایی که منجر به اقدامات جبرانی ایران شد را نادیده گرفته است. به گفته عراقچی، اروپاییها عامدانه فراموش کردهاند این آمریکا بود که در سال ۲۰۱۸ به شکل یکجانبه از توافق خارج شد و تعهداتش را نقض کرد، نه ایران. در پی خروج غیرقانونی واشنگتن از برجام، ایران بیش از یک سال بهطور کامل به تعهدات پایبند ماند، اما از آنسو سه کشور اروپایی به هیچیک از وعدههای خود برای خنثیسازی آثار تحریمهای آمریکا عمل نکردند. تهران استدلال میکند که نقض اولیه توافق از سوی آمریکا و قصور اروپا در جبران آن، ایران را ناگزیر ساخت طبق بندهای ۲۶ و ۳۶ برجام گامهایی جبرانی بردارد و این اقدامات در چارچوب خود توافق مشروع بودهاند. بنابراین، ادعای اروپاییها مبنی بر «عدم اجرای قابلتوجه تعهدات توسط ایران» یک روایت انتخابی و سیاسی است که مبنایی برای تنبیه ایران به لحاظ حقوقی فراهم نمیکند.
عراقچی همچنین این حرکت اروپا را شدیدا زیر سوال برده و آن را «نقطه تاریک تاریخ روابط ایران و اروپا» توصیف کرده است. وی در دیدار با دیپلماتهای خارجی هشدار داده که فعالسازی اسنپبک «به معنای پایان نقش اروپا در موضوع هستهای ایران خواهد بود» و شاید اشتباهی جبرانناپذیر در روابط ایران و سه کشور اروپایی تلقی شود. وزیر خارجه ایران تأکید دارد هر تلاشی از سوی لندن، پاریس و برلین برای بازگرداندن تحریمهای سازمان ملل «باطل و بیاثر» است، چراکه این کشورها خودشان مشارکت مؤثر در توافق را کنار گذاشتهاند. به عبارت دیگر، از دید تهران و حتی مسکو، وقتی آمریکا و اروپا تعهداتشان را زیر پا گذاشتهاند، در عمل صلاحیت اخلاقی و حقوقی استفاده از مکانیزم ماشه را از دست دادهاند. میخائیل اولیانوف، نماینده روسیه در وین تصریح کرده است: «ایده بازگرداندن تحریمها کاملا نامشروع است. آمریکا خود از برجام خارج شد و انگلستان، فرانسه و آلمان هم ناقض برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ هستند. این بدان معناست که آنها نیز خود را از حق فعالسازی اسنپبک محروم کردهاند.»
اولیانوف در واکنش به اقدام اخیر اروپا یادآور شد که تروئیکای اروپایی دیگر نه از نظر حقوقی و نه اخلاقی، حقی برای آغاز این فرایند ندارند.
فراتر از مباحث حقوقی، تهران این اقدام را خیانتی سیاسی از سوی اروپاییها قلمداد میکند. رئیس دستگاه دیپلماسی ایران صراحتا گفت سه کشور اروپایی میخواهند جهان فراموش کند که آمریکا توافق را برهم زده و خودشان نیز به تعهداتشان عمل
نکردهاند. وی همچنین خشمگینانه از «استقبال شرمآور» اروپا از حمله نظامی آمریکا به ایران در تابستان امسال یاد کرد.
در خرداد ۱۴۰۴، زمانی که دولت ترامپ و اسرائیل تأسیسات هستهای ایران را آماج بمباران هوایی قرار دادند، نهتنها لندن، پاریس و برلین این تجاوز را محکوم نکردند، بلکه عملا با سکوت و حتی حمایت ضمنی،
همراهی کردند. از نگاه تهران، اینکه اروپا در میانه گفتوگوهای دیپلماتیک، حمله نظامی یکجانبه به یک کشور را نادیده میگیرد، ولی سپس ایران را بهخاطر «عدم تمایل به مذاکره» سرزنش کرده و تقاضای تحریم میکند، نهایت بیانصافی و استاندارد دوگانه است.
یک مقام ارشد ایران در واکنش به نامه اخیر تروئیکا به شورای امنیت، آن را اقدامی «غیرقانونی و تأسفبار» خواند که «برخلاف مسیر دیپلماسی» است. وی تأکید کرد تهران تحت فشار تسلیم نخواهد شد و «گفتوگو با اروپا ادامه مییابد، اما ایران در برابر فشار امتیاز نمیدهد.»
از میانجیگری اروپا تا همراهی با فشار آمریکا
نقش اروپا در بحران هستهای ایران طی دو دهه اخیر دستخوش دگرگونی اساسی شده است. عراقچی در یادداشت خود در روزنامه گاردین متذکر میشود که اروپا زمانی نقشی تعدیلکننده داشت و میکوشید جلوی رویکردهای تندروانه آمریکا را بگیرد، اما امروز خود به تسهیلگر زیادهخواهیهای واشنگتن بدل شده است. وی مینویسد اروپا بازتابی از تغییر موازنه قدرت جهانی است؛ زمانی اروپاییها میخواستند یک آمریکای جنگطلب را مهار کنند، اما اکنون صرفا مجری سیاستهای حداکثری آمریکا در منطقه شدهاند. تصمیم اخیر برای فعالسازی مکانیزم ماشه در راستای همین تغییر نقش تفسیر میشود. به بیان عراقچی، سه کشور اروپایی ممکن است ظاهرا از سر لجبازی با ایران دست به این کار زده باشند، اما واقعیت آن است که آنها «از روی عمد و با این تصور خطرناک» اقدام کردهاند که شاید این شدت عمل باعث شود در سایر پروندههای بینالمللی، سهم بیشتری به آنها بدهد. وی این منطق را «اشتباهی فاجعهبار» میداند که قطعا نتیجه معکوس خواهد داشت.
برخی ناظران غربی نیز اذعان دارند اقدام تروئیکا بیش از آنکه برای حلوفصل بحران هستهای باشد، تلاشی برای بازپسگیری نقش از دست رفته اروپاست.
به اعتقاد وی عادت غربیها به تعیین ضربالاجلهای پیدرپی و اعمال فشار، نهتنها کمکی به حل مشکل نکرده، بلکه کاملا «نتیجه معکوس» داشته است.
دیدگاه واشنگتن: حاشیهنشینی اروپا در سایه ترامپ
نباید فراموش کرد که تمامی این تحولات در سایه بازگشت دونالد ترامپ به قدرت در آمریکا رخ میدهد. ترامپ که در سال ۲۰۱۸ با بیاعتنایی به اعتراض متحدان اروپاییاش از برجام خارج شد، در دور دوم ریاستجمهوری نیز نشان داده نگاه ابزاری به اروپا دارد. عراقچی در یادداشت خود تصریح میکند که ترامپ «به وضوح اروپا را بازیگری حاشیهای میداند» و شواهد آن را میتوان در بیاعتنایی واشنگتن به نظرات اروپا در موضوعاتی حیاتی مثل مناقشه روسیه و اوکراین مشاهده کرد. به بیان وی، پیام دولت ترامپ روشن است: اگر اروپاییها نقش پررنگتری میخواهند باید «وفاداری بیقید و شرط» خود را ثابت کنند. در واقع، از دید ترامپ اتحادیه اروپا بازیگری درجه دو محسوب میشود و تصمیمات اصلی بدون در نظر گرفتن آنها اتخاذ میگردد.
عراقچی هشدار میدهد که حرکت اخیر لندن، پاریس و برلین نهتنها جایگاه آنها را در آینده مذاکرات ایران - آمریکا بهبود نخواهد داد، بلکه «موجب حذف کامل آنها از دیپلماسی پیشرو خواهد شد.» به گفته او، این کشورها با دست خود نقش واسطهگری بیطرفی را که طی سالها برایش زحمت کشیده بودند نابود میکنند و خود را عملا به یکی از طرفهای خصومت تبدیل میسازند.
تشدید تنشها در سال ۲۰۲۵: حمله نظامی و توقف دیپلماسی
سال ۲۰۲۵ صحنه رویارویی مستقیمتری بین ایران و آمریکا/اسرائیل بود که تأثیری قاطع بر فضای دیپلماسی گذاشت. پس از بنبست مذاکرات غیرمستقیم در اوایل آن سال، رژیم اسرائیل در میانه خرداد ۱۴۰۴ (ژوئن ۲۰۲۵) دست به حمله هوایی گسترده علیه تأسیسات هستهای ایران زد. این عملیات که با همراهی اطلاعاتی و پشتیبانی ایالات متحده انجام شد، سایتهای غنیسازی و مراکز مرتبط را هدف قرار داد. آمریکاییها اندکی بعد رسما به حملات پیوستند و یک درگیری نظامی ۱۲ روزه شکل گرفت . واشنگتن و تلآویو مدعی بودند شواهدی از تلاش مخفیانه ایران برای دستیابی به سلاح هستهای دارند و «چارهای جز اقدام پیشدستانه» باقی نمانده است. تهران قویا این اتهامات را رد کرد و تأکید کرد برنامه هستهایاش کاملا صلحآمیز است.
نیروهای مسلح ایران در پاسخ به تجاوز، حملات موشکی و پهپادی گستردهای علیه مواضع مهاجم انجام دادند. به نوشته عراقچی، «نیروهای قدرتمند ایران بار دیگر اسرائیل را چنان تنبیه کردند که به سوی پدرخوانده خود فرار کند.» در این درگیری، اسرائیل متحمل خسارات قابلتوجهی شد و برای جلوگیری از گسترش جنگ، آمریکا ناچار به مداخله مستقیم گردید. هرچند جنگ تمامعیار ادامه نیافت، اما هزینه هنگفتی بر جای گذاشت؛ میلیاردها دلار خرج نظامی آمریکا شد، بخشی از تجهیزات راهبردی ارتش ایالات متحده مصرف یا نابود شد و اعتبار واشنگتن بهعنوان بازیگری مسئول زیر سوال رفت. بسیاری حتی در خود غرب انتقاد کردند که آمریکا بازیچه ماجراجوییهای یک «رژیم یاغی» (اسرائیل) شده و بدون محاسبه تبعات، تا آستانه یک درگیری بزرگ پیش رفته است.
این تقابل نظامی تبعات سیاسی عمیقی داشت. مهمترین پیامد فوری آن، توقف کامل روند مذاکرات میان ایران و آمریکا بود. تا پیش از جنگ، پنج دور مذاکره غیرمستقیم در کشورهای ثالث (احتمالا عمان و قطر) انجام شده بود و دور ششم گفتوگوها برای ۱۵ ژوئن برنامهریزی شده بود، اما با آغاز حملات، فضای هرگونه دیالوگ از بین رفت. بدبینی و بیاعتمادی تشدید شد و در تهران اجماع شکل گرفت که «تحت فشار و تهدید مذاکره نخواهیم کرد.» حتی بخشهایی از افکار عمومی و جناحهای سیاسی در ایران که حامی تعامل بودند، با مشاهده حملات «نه به مذاکره مجدد» را فریاد زدند. در مقابل، اروپاییها به جای محکوم کردن تجاوز نظامی به خاک ایران، سکوت اختیار کردند یا در بهترین حالت به اظهار نگرانی بسنده نمودند. این موضع انفعالی اروپا خشم تهران را دوچندان کرد. دولت ایران در واکنش به حملات، اجرای قانونی مصوب مجلس را کلید زد که همکاریهای فراتر از پادمان با آژانس بینالمللی انرژی اتمی را به حالت تعلیق درمیآورد. بر اساس این قانون که بلافاصله ابلاغ شد، ایران اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی و دسترسیهای نظارتی گسترده را متوقف کرد تا زمانی که فشارهای غیرقانونی پایان یابد. این گام ایران پیامی روشن به غرب داشت: ادامه سیاست فشار، تبعاتی چون کاهش شدید همکاریهای شفافساز را در پی خواهد داشت.
پس از فروکش کردن نسبی بحران نظامی تابستان، تلاشهایی برای احیای مسیر دیپلماسی صورت گرفت. مذاکرات پراکندهای میان ایران و طرفهای باقیمانده (اروپا، روسیه و چین) با واسطهگری برخی کشورها انجام شد تا شاید از مکانیسم ماشه اجتناب شود. تروئیکای اروپایی این مذاکرات (از جمله نشست ژنو در اواخر اوت) را ناکافی دانستند و معتقد بودند ایران سیگنال روشنی برای توافق جدید ارسال نکرده است. در طرف مقابل، تهران هر گونه گفتوگو را منوط به توقف اقدامات خصمانه کرد و حتی پیغام داد تنها در صورتی حاضر به تعامل مستقیم با واشنگتن است که کاخ سفید تضمین دهد در حین مذاکرات، حمله نظامی تکرار نخواهد شد. از دید ایران، نمیتوان زیر سایه شمشیر داموکلس گفتوگو کرد. این عدم اعتماد عمیق، تلاشهای دیپلماتیک را ناکام گذاشت و نهایتا اروپا به گزینه حداکثری یعنی اعلام اسنپبک روی آورد.
حمایت روسیه و چین از ایران
تصمیم اروپا برای فعالسازی مکانیسم ماشه با مخالفت صریح روسیه و چین روبهرو شده است. مسکو و پکن که هر دو از اعضای امضاکننده برجام هستند، رویکرد اروپا را «غیرسازنده» و شتابزده توصیف کردند. چین اعلام کرد در شرایطی که موضوع هستهای ایران در مقطع حساسی قرار دارد، «راهاندازی سازوکار ماشه کمکی به حل مشکل نمیکند» و همه طرفها را به خویشتنداری دعوت کرد. نماینده روسیه نیز به صراحت گفت ایده بازگرداندن تحریمهای ملغیشده «از اساس اشتباه و فاقد مشروعیت» است. از منظر مسکو، همانطور که اشاره شد، سه کشور اروپایی به دلیل تخطی از تعهدات برجامی، صلاحیت اخلاقی و حقوقی اجرای چنین مکانیسمی را ندارند. روسها حتی فراتر رفته و استدلال میکنند اروپاییها با همراهی فشار آمریکا، عملا ناقض قطعنامه ۲۲۳۱ نیز بودهاند و نمیتوانند همزمان به مفاد آن برای تنبیه ایران متوسل شوند. این استدلال البته از منظر حقوق بینالملل محل مناقشه است (چراکه در متن قطعنامه، مکانیزم ماشه حق هر «شرکتکننده برجام» دانسته شده و اروپا خود را همچنان شرکتکننده میداند) اما از لحاظ سیاسی نشاندهنده شکاف عمیق میان قدرتهای جهانی بر سر پرونده ایران است. به گزارش الجزیره، روسیه و چین در نشستهای شورای امنیت قویا با اقدام اروپا مخالفت کرده و آن را تضعیفکننده تلاشهای دیپلماتیک دانستند. جمهوری اسلامی ایران از حمایت شرکای شرقی خود بهرهمند شده و تلاش دارد اقدام اروپا را در نهادهای بینالمللی خنثی کند. تهران به شورای امنیت استدلال کرده که نامه تروئیکا وجاهت قانونی ندارد و «کانلمیکن» است. حتی نامهنگاری رسمی از سوی وزیر خارجه ایران به دبیرکل سازمان ملل، رئیس شورای امنیت و مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا صورت گرفته که در آن تصریح شده سه کشور اروپایی با عدم پایبندی خود، نقش مشارکتکننده در برجام را از دست دادهاند و لذا کوشش آنها برای فعالسازی مکانیسم ماشه بلااثر است.
هرچند به لحاظ رویهای ممکن است اعتراض ایران در شورای امنیت مورد توجه قرار نگیرد - چراکه در غیاب یک قطعنامه جدید، طبق سازوکار برجام تحریمها خودکار بازمیگردند - اما از منظر سیاسی صحنه را برای عدم همکاری برخی کشورها با تحریمهای جدید آماده میکند. بهعنوان مثال، روسیه و چین احتمالا تحریمهای تازه سازمان ملل را به رسمیت نخواهند شناخت یا راههایی برای دور زدن آنها خواهند یافت، همانگونه که در سالهای قبل نیز روابط اقتصادی خود با ایران (بهویژه خرید نفت) را در حد امکان حفظ کردند. این امر میتواند موجب شکلگیری تقابل جدیدی میان غرب و شرق در شورای امنیت شود. در سال ۲۰۲۰ زمانی که آمریکا (دولت ترامپ) مدعی فعال کردن اسنپبک شد، ۱۳ عضو شورای امنیت با آن مخالفت کردند و عملا واشنگتن را منزوی ساختند. اکنون در ۲۰۲۵، شرایط پیچیدهتر است، چون اینبار سه متحد اروپایی آمریکا این درخواست را مطرح کردهاند. باید دید آیا چین و روسیه همراه با دیگر اعضای غیرغربی شورا میتوانند مشروعیت سیاسی تصمیم اروپا را زیر سوال ببرند یا خیر.