از فیلترستیزی تا فسادستیزی
شنبه هفته گذشته، دولت نپال اعلام کرد دسترسی کاربران را به 26 شبکه اجتماعی از جمله فیسبوک، اینستاگرام و ایکس مسدود کرده است. همین خبر باعث شد این کشور نسبتا گمنام، یک هفته تمام در صدر اخبار قرار بگیرد و پربازدیدترینهای شبکههای اجتماعی را به خود اختصاص دهد؛ کشوری در جنوب آسیا با حدود 30 میلیون جمعیت که محصور میان چین و هند است و از نگاه تحلیلگران اهمیت ژئوپلیتیکی زیادی دارد.
به دنبال انتشار خبر محدودیت شبکههای اجتماعی در نپال، دولت این کشور در توضیح این تصمیم عنوان کرد که برای مقابله با اخبار جعلی، نفرتپراکنی و کلاهبرداری آنلاین باید بتواند بر شبکههای اجتماعی نظارت کند، اما این پلتفرمها، مقررات ثبتنام با دولت را کامل نکرده و از ثبت رسمی نزد مقامات نپال امتناع کردهاند. بااینحال ارائه این توضیحات که شرکتهای مستقر در آمریکا از پیروی از قوانین محلی خودداری کرده و بر نقض، دستکاری و اخلال در فضای اطلاعاتی نپال پافشاری داشتهاند، برای مردم این کشور قانعکننده نبود. آنها معتقد بودند تلاش دولت برای کنترل رسانههای اجتماعی، نه فقط برای مبارزه با اخبار دروغ یا نفرتپراکنی، بلکه برای سرکوب آزادی بیان است.
خیلی زود این ماجرا به جرقه اعتراضاتی پرالتهاب تبدیل شد. شبکههای اجتماعی پرطرفدار برای گروه بزرگی از مردم نپال که در فقر شدید زندگی میکنند با ابزار سرگرمی، رسانه خبری و بستر تجارت برابری میکرد؛ بنابراین آنها و بهویژه جوانانشان، این ممنوعیت ناگهانی را تاب نیاوردند و به خیابانها آمدند. پلاکاردهای در دست و شعارهای روی زبان معترضان اغلب با این مضمون بود که دولت باید به جای شبکههای اجتماعی، فساد را متوقف کند، اما از اواخر روز یکشنبه میزان تنش و خشونت در سطح کاتماندو، پایتخت نپال شدت بسیار گرفت. اعتراضات خیابانی وضعیت وخیمی گرفت و صحنههایی مرگبار در آن رقم خورد. بالاخره دوشنبه دولت نیمهجان نپال، ممنوعیت گسترده استفاده از شبکههای اجتماعی را لغو کرد. با این وجود معترضان که به نگرش «اقتدارگرایانه دولت» اعتراض داشتند و سالهای طولانی منتظر تحقق وعده رسیدگی به مشکلات اقتصادی بودند، به لغو ممنوعیت استفاده از شبکههای اجتماعی راضی نشدند. آنها خیلی زود شعارهای خود را از شبکههای اجتماعی فاصله دادند و به جای آن بر فسادستیزی و برقراری عدالت تمرکز کردند، در نتیجه اعتراضات اولیه که به مسدودسازی شبکههای اجتماعی مربوط بود به یک خیزش ضدفساد تبدیل شد.
تحول نسلی
نکته قابلتوجه درباره وقایع نپال آن است که این انقلاب امروز در رسانههای دنیا با نام «نسل زد» شناخته میشود. چراکه بر اساس گزارشها، سازماندهندگان اصلی این تظاهرات نوجوانان بودهاند. گروهی پر جوش و خروش، هیجانی، غیرقابل کنترل که حالا بعد از اعتراضات خونین و مخرب، در خیابانهای کاتماندو مشغول تمیزکاری شدهاند.
آنها فرزندان طبقه متوسط و ضعیف جامعه بودند که با دیدن سبک زندگی لوکس فرزندان مقامات این کشور در شبکههای اجتماعی به خشم آمدند. معترضان زمانی که در جریان اعتراضات به خانه سران دولت یورش بردند از تماشای زندگی مرفه و تجملاتی آنها شگفتزده شدند. از طرف دیگر نسل زد در نپال روز به روز دیدند که بسیاری از پستهای کلیدی در کشور از سفارتخانهها و وزارتخانهها گرفته تا پروژههای بزرگ دولتی در اختیار فرزندان یا بستگان مقامات قرار گرفته است. سرخوردگی شدید در پی این موارد، نسل جوان بهویژه تحصیلکردگان را نسبت به کل ساختار حاکمیتی بدبین کرد. نتیجه این سرخوردگی در انقلاب 48 ساعته خود را نشان داد و به اولین انقلاب نسل زدیها معروف شد.
خشونت نپالیها، فرار دولتیها
هرچند دولت نپال امید داشت با لغو محدودیتها، اوضاع بهتر شود و شرایط به حالت عادی برگردد، اما اعتراضها نهتنها فروکش نکرد، بلکه تشدید شد. معترضان مسلح، کاخ محل استقرار نخستوزیر و چند وزارتخانه و نهاد دولتی نپال را تصرف کرده و آن را تخریب کردند. شدت خشونت تا جایی بالا گرفت که حتی اعلام شد تعدادی از شورشیان به منزل نخستوزیر نپال حمله کرده و آنجا را به آتش کشیدهاند؛ اقدامی که باعث شد همسر نخستوزیر بر اثر سوختگی شدید جان خود را از دست بدهد.
گروه دیگری نیز به ساختمان اصلی تلویزیون نپال حملهور شدند. معترضان همچنین یک هتل پنج ستاره در پایتخت را آتش زدند. خبرها حاکی از آن بود که یک زن هندی در پی این آتشسوزی خود را از پنجره هتل بیرون انداخته و جان خود را از دست داده است. ناگفته نماند هتل «هیلتون» در کاتماندو بهعنوان نمادی از تجمل توصیف شده است، هتلی که شاید در برابر چشمان طبقه متوسط و ضعیف نمادی از اشرافیگری و شکاف طبقاتی بوده است.
در کنار تصاویر اعتراضات خشونتآمیز در نپال، ویدئوی دیگری در فضای مجازی پربازدید شد. این ویدئو، «پادول» وزیر دارایی نپال را نشان میداد که از دست معترضان فرار میکرد و در کوچهپسکوچههای کاتماندو در حال تعقیب بود و از شورشیها کتک و لگد میخورد. علاوه بر اینها، گفته شد در وانفسای اعتراضات گسترده، بیش از سیزده هزار زندانی از زندانهای نپال فرار کردهاند.
همچنین به آتش کشیده شدن دفتر حزب کمونیست نپال توسط معترضان تصویر دیگری بود که کاربران شبکههای اجتماعی آن را بهطور گسترده و به زبانهای مختلف منتشر کردند. در تصاویر منتشر شده از این ماجرا، یکی از معترضان با تشویق جمعی و در میان دود بالای ساختمانی میرود که گفته میشود دفتر حزب کمونیست نپال است و آنجا، پرچم منتسب به «داس و چکش» این حزب را پاره میکند. در کنار این اخبار همچنین اعلام شد فرودگاه کاتماندو بیدرنگ تعطیل شده، چراکه دود ناشی از آتشهایی که معترضان در نزدیکی آن روشن کردهاند، ایمنی هواپیماها را به خطر انداخته است.
میزان خشونت و التهاب اعتراضات، لحظه به لحظه تعداد زخمیها و کشتهشدگان را بیشتر میکرد و آمارها از جان باختن دستکم 30 و مجروح شدن بیش از هزار نفر خبر میداد؛ حتی خبر رسید تعدادی از پرسنل پلیس نپال توسط انقلابیون به اسارت گرفته شدهاند. بالاخره رسانههای محلی این کشور اعلام کردند نخستوزیر نپال به دلیل وضعیت اضطراری اعتراضات گسترده در پایتخت استعفا کرده است. اندکی بعد رئیسجمهور این کشور نیز از سمت خود کناره گرفت. دولت کاتماندو رسما در مدت حدود 48 ساعت سقوط کرد و مردم دنیا این سقوط را با فرار هلیکوپتری مقامات نپال تماشا کردند. آنها که توسط معترضان محاصره شده بودند، با آویزان شدن از هلیکوپتر، معرکه را ترک کردند.
ارتش پای میز مذاکره با معترضان نسل زدی
بعد از این اوضاع، رئیس ارتش نپال در یک بیانیه تلویزیونی خواستار گفتوگو با نمایندهای از معترضان شد. البته در کنار پیشنهاد گفتوگو، به آنها هشدار داد که در صورت ادامه اعتراضات، ارتش آماده است تا کنترل اوضاع را به دست بگیرد.
نیروهای پلیس از زمان خشونت اوضاع، دست به سرکوب اعتراضات زده بودند، اما با سقوط دولت، ارتش تلاش کرد کنترل اوضاع را به دست بگیرد و کشور را به سوی شرایط عادی برگرداند؛ اما پیش از تشکیل حکومت جدید، آرامش دوباره چندان متصور و ممکن به نظر نمیرسید. معترضان با وجود استعفای نخستوزیر و رئیسجمهور دست از اقدامات خشونتآمیز برنداشته بودند. تصاویر ساختمان سوخته پارلمان نپال در کاتماندو که چهارشنبه ۱۹ شهریور منتشر شد نشان از آن داشت که اعتراضات خونین قصد تمامی ندارد. بنابراین ارتش تلاش کرد در کنار اقداماتی از جمله منع شدید تردد در معابر حساس پایتخت و برقراری حکومت نظامی و گشتزنی در محلههای مختلف کاتماندو، از راهکار گفتوگو کمک بگیرد تا دولت جدید با در نظر گرفتن مطالبات معترضان شکل بگیرد.
گفتوگوی ارتش با نمایندگان معترضان برای تعیین رهبری جدید آغاز شد. گفته میشود روند این مذاکرات که به رهبری ارتش برگزار شده طولانی و طاقتفرسا بوده است. در نهایت خبر رسید رئیس ستاد ارتش بعد از تماسهای مداوم با نمایندگان معترضان به یک انتخاب رسیدهاند. «سوشیلا کارکی» رئیس پیشین دیوان عالی نپال نتیجه برگزاری این مذاکرات بود.
جزئیات زیادی از این گفتوگوها منتشر نشده، اما گفته میشود معترضان میخواهند دولت جدید برنامه مبارزه با فساد گسترده در سیستم این کشور را ارائه و اجرایی کند و همچنین اصلاحات ساختاری دیگری را پیشنهاد کردهاند. برخی معتقدند کارکی پس از به دست گرفتن قدرت در فرصت کوتاهی دست به اصلاح خواهد زد و اوضاع به تدریج آرام خواهد شد، اما گروه دیگری نیز بر این باورند که برنامهریزی و اجرای اصلاحات کلان، یک هدف دور از دسترس است.
یک انقلاب مردمی یا یک شورش تحمیلی
کسی انتظار نداشت دولت نپال به این سرعت سقوط کند. برای کسانی که امروز از سراسر دنیا اخبار این کشور آسیایی را دنبال میکنند سوال است که چه عواملی پشت پرده این سقوط آزاد بوده است. در میان ریشهیابیها، برخی معتقدند آنچه در نپال رخ داده، نتیجه تلاشها و دخالتهای غیرمستقیم آمریکا است. آنها بر این باورند که ایالات متحده در تلاش است نپال را به بهانه امنیت در اختیار بگیرد تا از این طریق پایگاهی استراتژیک در نزدیکی هند و چین برای خود دست و پا کند. چنین شرایطی به آمریکا این فرصت را میدهد برنامههای خود را برای مقابله با رقبای خود راحتتر پیش ببرد. بااینحال، هنوز مستندات جدی و اساسی درباره مداخله ایالات متحده در رسانهها منتشر نشده است.
در کنار گمانه موشدوانی آمریکا، گروه دیگری میگویند فساد گسترده در دولت نپال، خشم مردم را اینچنین مهارنشدنی برانگیخته است. خیانت مسئولان و چهرههای سیاسی، سوءاستفاده آنها از قدرت، ثروتهای غیرشفاف و سبک زندگی تجملی عوامل مهمی است که باعث شده مردم این کشور نابرابریهای شدیدی را تجربه کنند.
جوانان این کشور از نبودن شغل مناسب، درآمدهای پایین و محدودیت شدید فرصت پیشرفت و رفاه در وطن خود گلایه دارند. در کنار اینها نمیتوان نادیده گرفت که انتظارات و نیروی جوان امروز بهویژه نسل زد بسیار تغییر کرده است. این نسل، با اینترنت و رسانههای اجتماعی بزرگ شدهاند؛ به اطلاعات دسترسی داشتهاند و فساد و نابرابریهای جهانی را شناختهاند. همه اینها باعث شده چشمانداز و جهانبینی متفاوتی داشته باشند. در چنین شرایطی وقتی دولتشان خواست رسانههای اجتماعی را محدود کند، این موضوع مثل جرقهای بود که خرمن گلایهها و احساسات سرکوبشده آنها را به آتش کشید.
ریشههای سقوط آزاد دولت نپال
نباید نادیده گرفت که رفتارهای خشونتآمیز و تزلزل سیاسی در نپال سابقه جدی دارد. پیش از برقراری جمهوریت در این کشور، نپال به رهبری خاندان شاهی «شاه گیانندرا» اداره میشد؛ اما بعد از یک جنگ داخلی خونین ۱۰ ساله بین دولت و شورشیان که به «جنگ خلقی نپال» معروف است، نظام سلطنتی کنار زده شد. در نهایت سال 2008 بود که سلطنت در نپال لغو شد و حکومت جمهوری با قانون اساسی جدید روی کار آمد؛ پایان سلطنت در نپال، امید به دموکراسی را در مردم این کشور ایجاد کرد، اما در سالهای بعد از جمهوریت نیز نپال بارها رنگ بیثباتی سیاسی به خود دیده است.
نپال تا هفت سال نتوانست بر سر یک قانون اساسی پایدار پیش برود؛ در نهایت نیز وقتی سال ۲۰۱۵ قانون اساسی جدید تصویب شد، گروههای متعددی از آن راضی نبودند و عدم همراهی اقلیتها باعث بیاعتمادی به نهادهای تازهتأسیس شد.
از طرف دیگر احزاب متعدد، جابهجایی زیاد رهبری و وعدههای زیاد برآورده نشده، نارضایتی مردم را افزایش داده است. درگیریهای سیاسی بین احزاب باعث فروپاشیهای مکرر دولت شده تا جایی که نپال در ۱۷ سال گذشته بیش از ۱۲ نخستوزیر را تجربه کرده است. اکثر ائتلافها شکننده بوده و بر مبنای قدرتطلبی کوتاهمدت شکل میگرفتند، نه برنامهریزی بلندمدت. علاوه بر اینها، رقابتهای سیاسی پوچ، دو بار پارلمان این کشور را تا مرز انحلال کشانده است.
بنابراین میتوان گفت انقلاب، اعتراض، تغییر سیاسی یا هر عنوانی که بتوان به ماجرای اخیر در نپال نسبت داد، موضوع چندان جدیدی در این کشور نیست، اما اینبار وقایع این کشور مختصاتی داشته که با دفعات دیگر تمایزهای قابلتوجهی دارد. بهانه شروع اعتراضات بر سر فیلترینگ، نقشآفرینی بیبدیل و بیسابقه نسل زد و البته سرعت چشمگیر سقوط دولت شاید سه خصیصهای بود که انقلاب اخیر در نپال را بر سر زبانها انداخت؛ انقلابی که در آن درسهای بسیاری است برای آنان که بیندیشند.