sobhe-no.ir
2243
چهارشنبه، ۱۹ آذر ۱۴۰۴
5

صبح نو

نگاه ترامپ به اروپا، متحدان قدیمی واشنگتن چگونه است؟

بار اضافه آمریکا


انتشار سند امنیت ملی تازه ایالات متحده که نخستین نقشه راه رسمی دولت ترامپ در دوره جدید ریاست‌جمهوری اوست، به نقطه چرخشی در روابط فراآتلانتیک تبدیل شده و شکاف میان اروپا و آمریکا را از سطح اختلافات سیاسی روزمره به سطح یک شکاف ساختاری و راهبردی رسانده است. این سند صراحتا نشان می‌دهد که واشنگتن دیگر حاضر نیست اروپا را اولویت امنیتی خود بداند؛ تغییری که طی هفتاد سال گذشته سابقه نداشته و اکنون رهبران اروپایی را با بحرانی هویتی و امنیتی مواجه کرده است. نشست اخیر لندن با حضور رئیس‌جمهور فرانسه، صدراعظم آلمان، نخست‌وزیر بریتانیا و ولودیمیر زلنسکی، اگرچه در ظاهر تلاشی برای نمایش انسجام اروپا در برابر چالش‌های جنگ اوکراین بود، اما در عمل آشکار ساخت که اروپا بیش از هر زمان دیگری احساس می‌کند از مرکز تصمیم‌سازی واشنگتن خارج شده است. 
اروپا و پایان دوران اتکای امنیتی به آمریکا
یک روز پیش از این دیدار، زلنسکی مذاکراتی «سخت و پیچیده» با فرستادگان ترامپ انجام داده بود؛ مذاکره‌ای که اروپایی‌ها نقشی در آن نداشتند و همین امر نشان داد که تصمیم‌های اصلی درباره آینده جنگ نه در لندن و بروکسل، که در دفتر ریاست‌جمهوری آمریکا گرفته می‌شود. زلنسکی نیز صریحا اعلام کرد که مسائل ارضی اوکراین هنوز با طرف آمریکایی حل نشده و او در صورت آمادگی ترامپ، حاضر است فورا به ایالات متحده پرواز کند؛ جمله‌ای که بیش از هر چیز وزن کاهش‌یافته اروپا را در مدیریت بحران نشان می‌دهد.
در نشست لندن، رهبران اروپایی کوشیدند تصویر یک جبهه متحد را ارائه دهند، اما محتوای سخنان آنان نشان داد اروپا هنوز به ‌شدت در حالت تدافعی قرار دارد. نخست‌وزیر بریتانیا تأکید کرد که آتش‌بس باید «عادلانه و پایدار» باشد و مسائل مربوط به اوکراین «متعلق به خود اوکراین» است، اما این تأکیدها بیشتر جنبه نمایشی داشت و واقعیت صحنه سیاست بین‌الملل چیز دیگری است؛ چراکه ترامپ هم‌زمان در مصاحبه با پولیتیکو اعلام کرده بود واشنگتن «دیگر برای اوکراین پول خرج نمی‌کند» و ناتو باید هزینه‌های جنگ را بپردازد.
 او حتی رهبران اروپایی را «گیج، ضعیف و گرفتار در درستی سیاسی» توصیف کرد و مدعی شد اروپا با سیاست‌های مهاجرتی، صنعتی و امنیتی خود «کشورهایش را نابود می‌کند.» این ادبیات سخت، همان زبانی است که در سند امنیت ملی جدید نیز انعکاس یافته و اروپا را نه یک متحد، بلکه یک بار اضافی معرفی می‌کند. در چنین شرایطی، تلاش مکرون برای نشان دادن «کارت‌های متعدد اروپا»، یا تردید مرتس درباره جزئیات طرح صلح آمریکا، بیشتر شبیه واکنش‌های تاکتیکی است تا راهبردی.

اروپا ابزار کافی برای تغییر مسیر سیاست خارجی آمریکا ندارد
 واقعیت آن است که اروپا ابزار کافی برای تغییر مسیر سیاست خارجی آمریکا ندارد و نمی‌تواند معادلاتی را که در واشنگتن، مسکو یا حتی کی‌یف تعیین می‌شود، به‌طور جدی تحت تأثیر قرار دهد. این وضعیت، نمونه‌ای آشکار از انتقال قدرت و اولویت از اروپا به بازیگران بزرگ‌تر است؛ روندی که طی سال‌های اخیر و به‌ویژه پس از بازگشت ترامپ به قدرت شتاب گرفته است.
هم‌زمان، زلنسکی نیز با مطرح کردن پرسش‌هایی درباره اینکه در صورت آغاز دوباره جنگ از سوی روسیه «شرکای اروپایی چه خواهند کرد»، عملا نشان داد که او نیز به توان اروپا برای تضمین امنیت اوکراین اعتماد چندانی ندارد و بیشتر چشم به واشنگتن دوخته است. نشست لندن از این منظر نه یک نمایش وحدت، بلکه نشانه علنی شدن دوران بی‌اعتمادی عمیق میان اروپا و آمریکا بود؛ بی‌اعتمادی‌ که حتی رهبران اروپایی نمی‌توانند آن را پنهان کنند.

از اختلافات فناورانه تا هشدارهای سیاسی واشنگتن
شدت گرفتن تنش‌ها تنها به حوزه امنیتی محدود نیست و ابعاد اقتصادی و فناورانه روابط دو سوی اقیانوس اطلس نیز وارد فضای رقابتی و حتی تقابلی شده است. اقدام کمیسیون اروپا در اعمال جریمه سنگین ۱۲۰ میلیون یورویی علیه شرکت رسانه‌ای «ایکس» با استناد به نقض قانون خدمات دیجیتال، یکی از مهم‌ترین نمونه‌های این روند است.
این تصمیم که در ظاهر جنبه حقوقی داشت، در عمل یک پیام سیاسی آشکار به واشنگتن بود و بلافاصله با واکنش تند ترامپ روبه‌رو شد که گفت «اروپا باید خیلی مراقب باشد» و وعده داد درباره این موضوع بعدا بیشتر سخن خواهد گفت. این جمله کوتاه، در واقع همان تهدیدی است که در سند امنیت ملی جدید به شکل ساختاری‌تر تکرار شده: آمریکا آماده است در صورت لزوم از ابزارهای اقتصادی، امنیتی و فناورانه برای وادار کردن اروپا به تغییر مسیر استفاده کند.
 این وضعیت نشان می‌دهد واشنگتن نه‌تنها در حوزه نظامی، بلکه در حوزه فناوری دیجیتال و رسانه نیز اروپا را بازیگری مستقل نمی‌داند و معتقد است باید در چارچوب سیاست آمریکا حرکت ‌کند. این اختلافات باعث شده شکاف فراآتلانتیک از حوزه امنیتی به حوزه هویتی نیز کشیده شود؛ شکافی که در سال‌های آینده می‌تواند منجر به بازتعریف بنیادین تعامل اروپا با آمریکا شود.
در چنین شرایطی، برخی چهره‌های سیاسی آمریکایی مانند هیلاری کلینتون نیز به‌طور غیرمستقیم نگرانی‌های اروپا را بازتاب داده‌اند. کلینتون در مجمع دوحه ۲۰۲۵ سند امنیت ملی را «نشانه فاصله‌گیری بی‌مورد از متحدان» و «تضعیف روابط فراآتلانتیک» توصیف کرد و هشدار داد این سند به بحران‌های جهانی پاسخی نمی‌دهد و اجرای آن در بسیاری از بخش‌ها با دشواری روبه‌رو خواهد بود.
 اما این انتقادها در عمل نمی‌تواند مسیر سیاست خارجی دولت ترامپ را تغییر دهد؛ زیرا ساختار سیاسی امروز آمریکا به سمت نوعی «ملی‌گرایی سخت» حرکت کرده و حتی جریان‌های منتقد ترامپ نیز در موضوع کاهش هزینه‌های خارجی با او هم‌نظرند. بر همین اساس، اروپا باید خود را با واقعیت جدید سازگار کند؛ واقعیتی که طی آن واشنگتن مسئولیت‌های امنیتی گذشته را بر عهده نمی‌گیرد و اروپا را مجبور می‌کند هزینه بیشتری بپردازد. این تغییر، اروپایی‌ها را در برابر چالشی تاریخی قرار داده است: آیا می‌توانند آنچه از آن با عنوان «استقلال راهبردی اروپا» یاد می‌شود را عملی کنند؟ فرانسه و تا حدی آلمان از ایده ارتش مستقل اروپایی حمایت می‌کنند، اما اختلافات داخلی اتحادیه اروپا، وابستگی امنیتی برخی کشورها به ناتو و شکاف‌های سیاسی داخلی، امکان تحقق این هدف را پیچیده کرده است.
اروپا اکنون در نقطه‌ای ایستاده که نه توان کافی برای تقابل با واشنگتن دارد و نه می‌خواهد جایگاه خود را در نظم غربی از دست بدهد، اما هم‌زمان، در برابر سند امنیت ملی جدید آمریکا و سیاست‌های سختگیرانه ترامپ نیز ابزار تأثیرگذاری ندارد. نتیجه این وضعیت، شکل‌گیری دوره‌ای است که می‌توان آن را «گذار از وابستگی» نامید؛ دوره‌ای که در آن اروپا باید میان ادامه وضعیت موجود یا حرکت به سوی استقلال نسبی یکی را انتخاب کند، درحالی‌که هیچ‌یک از این دو مسیر بدون هزینه نیست.

اروپا در مسیر پرهزینه
شکاف میان اروپا و آمریکا امروز به سطحی رسیده که بسیاری از تحلیلگران آن را عمیق‌ترین اختلاف پس از جنگ جهانی دوم می‌دانند؛ شکافی که نه یک اختلاف موقت، بلکه نشانه پایان یک عصر تاریخی است. در چنین شرایطی، نشست‌هایی مانند دیدار لندن نمی‌توانند این روند را معکوس کنند، زیرا مشکل نه در تاکتیک‌های دیپلماتیک، بلکه در تغییر بنیادین نگاه آمریکا به اروپا ریشه دارد. 
آینده روابط فراآتلانتیک به‌گونه‌ای رقم می‌خورد که اروپا ناچار است نقش خود را از نو تعریف کند؛ نقشی که مشخص نیست در جهان جدید تا چه اندازه وزن و تأثیر گذشته را خواهد داشت.

 

captcha
شماره‌های پیشین