صارمیراد در گفتوگو با «صبح نو» مطرح کرد؛ شکاف اروپا و آمریکا پس از سند امنیت ملی
رضا صارمیراد، کارشناس مسائل بینالملل در گفتوگو با «صبح نو» در خصوص تشدید شکاف بین اروپا و آمریکا پس از سند امنیت ملی ترامپ اظهارکرد: «سند راهبرد امنیت ملی ایالات متحده آمریکا معمولا هر هشت سال یکبار منتشر میشود. آخرین سند در سال ۲۰۲۲ در دولت بایدن تنظیم شد. پیش از آن، سند قبلی در سال ۲۰۱۵ و در دولت اوباما منتشر شده بود؛ در واقع، در آخرین سال فعالیت دولت اوباما. شاید بتوان گفت دولت اوباما تنها دولتی بود که در بیشتر دوران خود سند مکتوب راهبرد امنیت ملی نداشت و تنها در پایان کار خود اقدام به تنظیم آن کرد که عملا نیز اجرایی نشد.»
وی با بیان اینکه در این اسناد راهبردی، آمریکاییها چارچوبهای برنامهریزیشان را در دوره ریاستجمهوری اعلام میکنند، ادامه داد: «البته در مورد ترامپ، وضعیت کمی متفاوت بود؛ شخصیتی که چندان در چارچوبهای قانونی عمل نمیکرد و حتی در مواردی، برخلاف همین اسناد راهبردی رفتار میکرد. بااینحال، جالب این است که محتوای سند 2025 تا حد زیادی با سیاستهایی که ترامپ دنبال میکرد همخوانی دارد.»
کارشناس مسائل بینالملل تصریح کرد: «در مورد اروپا، مطالبی که در این سند آمده چیز عجیبی نیست و با سیاستهای عملی آمریکا در یک سال گذشته تفاوتی ندارد. سیاستی که بر مبنای «عدم تمایل به پرداخت هزینه برای دیگران» است؛ موضوعی که در مورد اروپا نیز صادق است.»
قطع هزینههای خارجی و کاهش تعهدات آمریکا در قبال اروپا
صارمیراد تصریح کرد: «بهعنوان نمونه، سازمانهایی مانند یو اس ای آیدی (USAID) که پیشتر بودجههایی برای گروههای مختلف در کشورهای دیگر - از جمله گروههای مخالف جمهوری اسلامی - تأمین میکردند، حالا بودجههایشان قطع شده است. دلیل این اقدام از دیدگاه دولت آمریکا این بوده که «ما هزینه میکنیم، اما نتیجهای نمیگیریم» و حتی در مواردی، سوءاستفادههای مالی رخ داده است.»
وی خاطرنشان کرد: «در مورد اوکراین هم ترامپ همین ادعا را دارد؛ میگوید که ما هزینه کردهایم، اما مشخص نیست چه نتیجهای گرفتهایم. یکی از نکاتی که حتی تأیید هم شد، بازداشت مسئول دفتر زلنسکی به اتهامات مالی بود؛ فردی که در تمام مذاکرات با آمریکا و روسیه حضور داشت.»
کارشناس مسائل بینالملل یادآور شد: «نگاه دولت آمریکا، بهویژه جمهوریخواهان، این است که اروپا دیگر اولویت امنیتی برای ایالات متحده ندارد. در مذاکرات با روسیه و چین هم، توجه خاصی به اروپا نمیشود و این موضوع برای اروپاییها آشکار شده است. آمریکا معتقد است که در اروپا بیدلیل هزینه میکند و اگر قرار است کاری انجام شود، باید خود اروپاییها آن را بر عهده بگیرند. حتی در موضوع ناتو، آمریکا تهدید کرده که اگر کشورهای اروپایی سهم بودجه نظامی خود را (به نسبت تولید ناخالص ملی) افزایش ندهند، آمریکا از ناتو خارج خواهد شد.»
سیاست خارجی آمریکا؛ همپیمانمحور یا آمریکامحور؟
صارمیراد اظهارکرد: «نکته جدیدی که در سند 2025 مطرح شده، موضوع مهاجرین است. آمریکا به برخی کشورهای اروپایی هشدار داده که اگر روند فعلی ادامه یابد، تا 10 سال آینده دیگر نمیتوان نام «کشور اروپایی» را بر آنها گذاشت؛ چون ساختار جمعیتیشان کاملا مهاجرمحور خواهد بود. نمونه بارز آن کشور انگلستان است که بر اساس سند، به دلیل برگزاری راهپیماییهایی در حمایت از فلسطین و افزایش جمعیت مهاجر، ارزشهای غربی در آن با تهدید مواجه شده است. توصیه سند این است که جلوی این روند گرفته شود.»
وی تأکید کرد: «در همین راستا، آمریکا به اروپا توصیه کرده که با گروههای راستگرای افراطی مقابله نکنند؛ همان نگاهی که در خود آمریکا نسبت به مهاجرین وجود دارد. این نگاه در کشورهایی مانند مجارستان و ایتالیا نیز در حال تقویت است. ترامپ نیز در سخنرانیهای خود توصیه میکند که با مهاجرین برخورد شود. در عمل، آمریکا بیشتر با مهاجرینی برخورد میکند که فاقد مهارت، تحصیلات یا تخصص خاصی هستند و سعی دارد آنها را اخراج کند؛ اما در مورد اروپا، این توصیه به صورت کلی و بدون تفکیک انجام شده است.»
کارشناس مسائل بینالملل اضافه کرد: «این بخشها به صراحت در سند امنیت ملی آمریکا نیامدهاند، اما عملکرد دولت نشان میدهد که حتی در موضوع مهاجرین نیز بهنوعی درصدد تضعیف اروپا هستند و اروپا را جدی نمیگیرند. برای مثال، در مذاکرات آمریکا و روسیه بر سر اوکراین، نه اوکراینیها و نه اروپاییها در جریان دقیق ماجرا قرار داشتند. طرح ۲۸ مادهای ترامپ برای اوکراین که شامل الزام به عدم پیوستن به ناتو بود، باعث نارضایتی گسترده اروپاییها شد. ترامپ بهنوعی دیکته میکرد که اوکراین باید در قانون اساسیاش قید کند که حق پیوستن به ناتو را ندارد و ناتو هم متقابلا نباید عضویت اوکراین را بپذیرد. تنها گزینه مورد حمایت، پیوستن اوکراین به اتحادیه اروپا بود که آن هم با مخالفتهایی مواجه شد؛ چراکه اروپا حاضر نبود از آمریکا دستور بگیرد.»
صارمیراد گفت: «در این چارچوب، صحبتهای هیلاری کلینتون درباره اولویت دادن به همپیمانان، چندان غیرمنتظره نبود. سیاست خارجی آمریکا تحت مدیریت جمهوریخواهان، بهویژه ترامپ، بیشتر آمریکامحور بوده است. در این رویکرد، همپیمانان منطقهای آمریکا بهویژه در اروپا، اگر خواهان تداوم همکاری هستند، باید هزینههای خود را بپردازند؛ از جمله هزینههای نظامی. از نظر ترامپ، آمریکا حاضر نیست بیش از این در اتحادیه اروپا هزینه کند، بهویژه در موضوع جنگ اوکراین.»
فرانسه و ایده استقلال دفاعی اروپا
وی افزود: «در این میان، موضعگیریهای برخی مقامات اروپایی نیز حائز اهمیت است. مثلا سخنگوی پیشین سیاست خارجی اتحادیه اروپا و بهویژه رئیسجمهور فرانسه، امانوئل مکرون، بارها اعلام کردهاند که اروپا باید به سمت استقلال دفاعی حرکت کند و دیگر نباید به حمایت نظامی آمریکا امید داشته باشد. مکرون حتی پیشنهاد ایجاد یک ارتش مستقل اروپایی را نیز مطرح کرده است تا اتحادیه اروپا بتواند به تنهایی مشکلات امنیتی خود را مدیریت کند.»
کارشناس مسائل بینالملل تصریح کرد: «فرانسه معتقد است که آمریکا نهتنها به آنها بهعنوان شریک راهبردی نگاه نمیکند، بلکه اروپا را بهعنوان رقیب خود میبیند. بر همین اساس، فرانسه و برخی دیگر از کشورهای اروپایی تلاش میکنند روابط خود را با سایر قدرتهای جهانی مانند چین و هند گسترش دهند تا از طریق همکاریهای اقتصادی، به نوعی در برابر سیاستهای یکجانبهگرایانه ترامپ واکنش نشان دهند.» صارمیراد گفت: «البته در حوزه نظامی، اروپا هنوز توان مقابله با آمریکا را ندارد، اما تلاشهایی در جریان است که حداقل در برخی مسائل، مسیر مستقلتری در پیش گرفته شود. بهعنوان مثال، در موضوعات شمال آفریقا یا لبنان، فرانسه سعی کرده سیاستهای خود را از آمریکا جدا کند. بااینحال، تحقق این هدف با چالشهایی روبهرو است، چراکه تنها کشورهایی مانند فرانسه و تا حدی آلمان توانایی و اراده سیاستورزی مستقل را دارند. بریتانیا معمولا از رویارویی مستقیم با آمریکا پرهیز میکند و بسیاری از کشورهای دیگر اروپایی نیز تأثیرگذاری چندانی در سیاست خارجی ندارند.»















