sobhe-no.ir
1440
شنبه، ۱۱ تیر ۱۴۰۱
8
رشد قارچ‌گونه شکم‌بارگی در فضای مجازی

مسابقه پرخوری

«سیدجلال حسینی» کفش‌هایش را آویخت

خداحافظی سوپرمن

کمال‌گرایی با زندگی انسان چه کار می‌کند؟

آرمان‌های دست‌نیافتنی

صبح نو

رشد قارچ‌گونه شکم‌بارگی در فضای مجازی

مسابقه پرخوری

مریم‌شیعه‌زاده| فرهنگ در جزبه‌جز زندگی آدم‌ها نمود دارد. فرهنگ در طرز نشستن، نحوه حرف‌زدن، لباس‌پوشیدن و هزارویک چیز دیگر بازتاب پیدا می‌کند و پازل‌وار کامل می‌شود. گاهی تکه‌هایی از پازل فرهنگ عمومی دستخوش تغییر می‌شود و الگوهایی در جو کلی جامعه استفاده می‌شود که هرچقدر هم تلاش کنیم آن‌ها را در قالب تفاوت و تمایز بپذیریم، باز نمی‌شود منکر زشتی آن‌ها شد. شما را نمی‌دانم، اما من هربار که در اکسپلور اینستاگرام به ویدئوهای فودبلاگرها می‌رسم، فوری از آن‌ها عبور می‌کنم. وقتی به ویدئوهایی می‌رسم که یک نفر جلوی دوربین نشسته‌است و حجم بسیار زیاد غذا را می‌بلعد و همزمان با استفاده از میکروفون صدای دهانش را ضبط می‌کند یا به هر غذایی یک گاز می‌زند و باقی را رها می‌کند، فوری حواسم را پرت می‌کنم. در دنیای واقعی هم تا آنجا که بتوانم از کسب‌وکارهایی که غذاهای سنگین و درهم تحویل مشتریان می‌دهند، دوری می‌کنم. همان کسب‌وکارهایی که بخشی از اسمشان بمب، خانواده، سینی و این قبیل کلمات است و همه هنرشان حجم غذایی است که بیشتر بی‌کیفیت و کج‌دارومریز در اختیار مشتری می‌گذارند. این خوردن‌های افراطی، این شکم‌بارگی عینی، قدر زمین تا آسمان با فرهنگ ایرانی‌جماعت در تضاد است. ایرانی‌جماعت تا همین چند دهه پیش از پاکت‌های کاغذی برای پیچیدن اقلام خوراکی استفاده می‌کرد تا وقتی مشتری از دکان خارج می‌شود، در راه منزل کسی را به هوس نیندازد. ایرانی‌جماعت که همواره قناعت، نوع‌دوستی، دوری از اسراف و کم‌خوری به او توصیه شده است. امروز اما تهیه و مصرف غذا چیزی شبیه به مسابقه‌ است. آدم‌ها نمی‌خورند که به نیاز اولیه‌شان پاسخ دهند، آن‌ها نوعی مبالغه و زیاده‌خواهی افراطی را به نمایش می‌گذارند که نه هوس‌انگیز است و نه هیجان‌انگیز؛ ساندویچ‌های بزرگ مملو از سوسیس و کالباس، پیتزاهایی که پنیر از همه‌جایشان بیرون می‌ریزد، سینی‌های برنجی که هرگوشه‌اش یک نوع خورش قرار دارد، معجون‌ها و بستنی‌هایی که یا آدم را به دل‌درد می‌اندازند یا او را مجبور می‌کنند که بقیه‌اش را راهی سطل زباله کند. این پدیده‌ نوظهور، نه ابعادش و نه محتویاتش، دخلی به ما ندارد، اما باز بااین‌حال مثل قارچ رشد می‌کند، عده‌ای جلوی دوربین ‌بلعیدن را مشق می‌کنند و بقیه هم به دعوت این آدم‌ها می‌آیند و صف می‌کشند. راستش را بخواهید، من برای تمام‌شدن عمر این پدیده نامطلوب لحظه‌شماری می‌کنم. لحظه‌شماری می‌کنم برای روزی که پرونده همه‌شان یکجا پیچیده شود و برگردیم به همان اصول الگوی مصرف ایرانی‌جماعت که ساده بود، سالم بود و نمایش غنی‌تری برای انسانیت به‌حساب می‌آمد.

captcha
شماره‌های پیشین