«جوکر» لنگ میزند!
محمدناصر حقخواه| با گسترش سریع و فراگیرشدن شبکه نمایش خانگی با پلتفرمهای فیلیمو و نماوا و فیلم نت، فکر ساخت برنامههای سرگرمی در کنار فیلم و سریالها هم منطقیتر جلوه کرد. این پلتفرمها ابتدا با احتیاط برنامههای گفتوگومحور مثل «همرفیق» و «پیشگو» را اضافه کردند و بهتدریج شوهای سنگینتری مثل «شباهنگی» را ساختند و در بزرگترین گام، مسابقههایی مثل «شبهای مافیا» و «جوکر» و «بندبازی» را ساختند. اغراق نیست اگر بین این برنامهها «جوکر» را موفقترین و پربسامدترین شو در شبکههای اجتماعی و در سلیقه عمومی بدانیم؛ هم بهدلیل وجود نام احسان علیخانی بهعنوان یک وزنه برنامهسازی مهم و هم حضور نامهای دوستداشتنی و سرگرمیساز در این برنامه، میشد پیشبینی کرد بدون توجه به فرم و محتوا میتوان جوکر را یکهیچ جلوتر از بقیه برنامههای مشابه دانست. اما اگر منصفانه نگاه کنیم، «جوکر» استانداردهای ابتدایی برنامهسازی جهانی را دستکم در فرم نگه داشته بود و لایق این توجه در مقایسه با دیگر برنامهها بود. همه میدانیم و در ابتدای برنامه هم تأکید میشود که ایده برنامهای که در آن عدهای حضور پیدا کنند و رقابت بر سر نخندیدن باشد، دهها مشابه خارجی دارد و «جوکر» نسخه ایرانی آن است؛ هرچند نسخهای است که به کپیرایت بینالمللی معتقد نیست! توانایی و تجربه سالها برنامهسازی به گروه احسان علیخانی این قدرت را داد که دکوری بیعیبونقص از منظر حرفهای با نزدیک چهل دوربین و کلی آکساسوار را بهعنوان نمای کار به رخ همه بکشد. این البته دستاوردی بزرگ و حرفهای برای استودیو «عصر جدید» و به رخ کشیدن توانایی گروهی است که چندینوچند سال را از «ماه عسل» تا «عصر جدید» و «جوکر» با هم زندگی و کار کرده و به برندی معتبر تبدیل شدهاند. ایدههای معماری و معماری داخلی برنامه با انتقادهایی از منظر کمبود عنصر ایرانیت به این برنامه روبهرو شد که منطقی و پذیرفتنی هم بود، اما دکور برنامه از منظر کاربردی و دستکم اذیتنکردن چشم، خوب بود. اما گروه تدوین و کارگردانی این برنامه بدون اغراق چند گام رو به جلو برداشتند و فارغ از آنچه در جلوی دوربینها میگذشت که در ادامه به آن اشاره میکنیم، هیچ اتفاقی از چشم ما دور نمیماند. کسانی که اندکی با مفاهیم اولیه تدوین آشنا باشند، احتمالا میدانند که تدوین چهل دوربین در یک بازه ششساعته و بیرونکشیدن چهار قسمت برنامه از آن چقدر کار دشواری است. اما اگر از ایده اصلی که میدانیم کپی است، بگذریم و تعریف و تحسین از کیفیت فنی و بصری را هم کنار بگذاریم و آنچه جلوی دوربین میگذشت را تحلیل کنیم، کار جوکرسازان نمرهای خوب حتی در حد قبولی هم نمیگیرد. چنین برنامهای قطعا گروه نویسندگان قوی و مسلط میخواهد و شوخینویسی برای هر قسمت انجام میشود، اما جوکر نشان داد که به خیل عظیمی از بازیگران ایرانی نمیتوان بدون متن دقیق و پرجزئیات اطمینان کرد. بسیاری از لودهبازیها و حرکات غیرخندهدار و گاه شرمآوری که در جوکر دیده شد، نشاندهنده بیایدهبودن بسیاری از شرکتکنندگان بود که بهدلیل نداشتن یک هویت کمدی معین، یا خود را بهدست ایدههای نویسندگان سپرده بودند و در پروراندن آن ناموفق بودند، یا با ایدههای خودشان سعی میکردند خنده بگیرند که درنهایت کار به پوشیدن لباس بچگانه و اطوار لوس میکشید. در این بین اما افرادی باقدرت، خود را از خیل شرکتکنندگان جدا کردند. احتمالا همه روی غلامرضا نیکخواه بهعنوان اولین نفر متفقالقول باشند؛ مردی که سالها تجربه در نقشهای کوچک و بزرگ کمدی را به سبکی خاص از نگاه و رفتار کمیک تبدیل کرده بود و بلوغش را در خنداندن بدون دستاویز قراردادن شوخیهای چرک به رخ کشید. در این بین، عباس جمشیدیفرد و حامد آهنگی و محمدرضا شفیعیجم را هم نباید از قلم انداخت؛ کمدینهایی که فارغ از درست و غلطبودن و میزان بامزهبودن شخصیت خاص کمیکشان، به نفس اینکه باید شبیه خودشان بخندانند، ایمان داشتند و در جلب نظر مردم هم بسیار موفق بودند. حالا «جوکر» به فصل آخر رسیده و شوخی با معلولان جسمیحرکتی در برنامه آخر، گروه «جوکر» را هدف حملهها و انتقادها کرده است که آنان هم عذرخواهی کردند و آن بخش خاص از برنامه را اصلاح و برنامه را دوباره آپلود کردند. باید دید آیا «جوکر» فصل دومی با ایدههای بهتر و حضور یک گروه خانم هم خواهد داشت یا در فعلا بر همین پاشنه میچرخد.
