sobhe-no.ir
1480
چهارشنبه، ۰۹ شهریور ۱۴۰۱
8
روزمره نویسی

کار بی‌وقفه

چهره نگاری

مثلث غریب

اینفلوئنسرها در سیستان‌وبلوچستان به‌دنبال کمک هستند یا دیده‌شدن؟

در محاصره رمانتیک‌های مجازی

صبح نو

اینفلوئنسرها در سیستان‌وبلوچستان به‌دنبال کمک هستند یا دیده‌شدن؟

در محاصره رمانتیک‌های مجازی

اکرم انتصاری|چند باغ سرسبز و یک آسمان آبی که با سرسبزی این باغ درآمیخته است. خانمی جلوی دوربین است و با پخش یکی از آهنگ‌های مربوط به «تیک‌تاک»، یکی از هزاران چالش این شبکه اجتماعی را اجرا می‌کند. همه‌چیز شبیه اروپا بود؛ اگر چند کودک با لباس‌های بلوچی در کنار او نایستاده بودند و سعی نمی‌کردند حرکاتی شبیه او اجرا کنند. اینجا سیستان‌و‌بلوچستان است و آن خانم هم یک اینفلوئنسر که به این استان رفته است و به‌گفته خودش می‌خواهد با جمع‌آوری کمک مالی دنبال‌کننده‌هایش به حل مشکلات‌ آن‌ها کمک کند. اما در پشت صحنه چه می‌گذرد و این روایت‌های هندی آلوده به غم و فقر به چه قیمتی در صفحه این اینفلوئنسرها به اشتراک گذاشته می‌شود؟

پشت صحنه روایت‌ اینفلوئنسرها از فقر
ویدئوی خانم اینفلوئنسر در سیستان‌وبلوچستان با عنوان «عادی‌سازی فقر با روایت‌های رمانتیک» در فضای‌مجازی دست‌به‌دست می‌شود. در همان روزها ویدئوی دیگری هم منتشر می‎‌شود که خانم اینفلوئنسر در یک خانه محروم که از در‌و‌دیوارش فقر می‌بارد، چند نفر از زن‌های ساکن در منطقه را جلو دوربین می‌آورد و وقتی می‌خواهد از محرومیت و فقر بگوید، دوربین رو به آن‌هاست و ادامه می‌دهد که ما فکر نمی‌کردیم این‌قدر پول جمع شود. همه‌چیز یک شوی تمام‌عیار است. فضا بیش از حد نمایشی است و توی ذوق می‌زند. واکنش‌های منفی به این ویدئوها در فضای‌مجازی آن‌قدر زیاد است که خانم اینفلوئنسر دست‌به‌دامن ویدئوی دیگری می‌شود و در آن از بچه‌ها می‌پرسد: «خودتان و خانواده‌تان با حضور در ویدئوها مشکلی ندارید؟ نه؟ اوکی‌؟ اوکی؟» با پاسخ منفی بچه‌ها، همه‌چیز برای خانم اینفلوئنسر تمام می‌شود. آن را به اشتراک می‌گذارد و به حال همه کسانی که به او ایراد گرفتند، تأسف می‌خورد و وجدان‌دردی هم اگر باشد، تمام می‌شود.

بهشت نمایشی‌ها
جریان چیست که بیش تر اینفلوئنسرهای اینستاگرامی برای کمک به هم‌نوع و فقرزدایی از این استان سردرمی‌آورند؟ می‌دانیم که راه‌های کمک به مردم محروم این استان یکی نیست و صرفا با نمایش کودکانی که دمپایی ندارند و در زمین‌های خاکی به‌دنبال هم می‌دوند یا با ردیف‌کردن آن‌ها در چند ویدئو و نمایش چهره‌شان و روایت‌هایی مانند آنچه گفتیم، حل نمی‌شود. موضوع این است که روایت‌های رمانتیک از فقر سیستان‌‌و‌بلوچستان این روزها در فضای‌مجازی بدجور جواب می‌دهد، لایک‌خورش زیاد است و دنبال‌کننده‌های زیادی را هم به جمع دنبال‌کننده‌های قدیمی آدم‌ها اضافه می‌کند. آن‌ها دریافته‌اند که دست‌گذاشتن روی فقر این منطقه و نمایش چهره‌ درام، پاشنه آشیل احساسات مردم است و چنگ‌انداختن به آن، راهی است که خود را به‌وسیله آن بالا و بالاتر می‌برند و به یک برند تبدیل می‌کنند.
خشت اول گر نهد معمار کج...
شاید با خودتان بگویید عیب ویدئوهایی که از آن گفتیم، چیست؟ همه ما کما‌بیش از وضعیت سیستان‌و‌بلوچستان و فقر حاکم بر آن استان و دیگر نقاط محروم کشور اطلاع داریم. راه‌های کمک‌رسانی را هم بلدیم. اصولا نشان‌دادن چهره کودکان و حتی بزرگسالان فقیر در همه‌جای دنیا ناپسند است و عزت‌نفس آن‌ها را نشانه می‌رود. تأسف‌برانگیز اینکه بعضی حتی از بازتاب‌ ویدئوها و انتقادها، از آب کره می‌گیرند و از بیش تردیده‌شدن صفحه‌شان خوشحال می‌شوند. می‌دانیم که کمک‌رسانی و تشویق دیگران به این امر، کاری انسانی و پسندیده است، اما اگر به شیوه‌ای اشتباه انجام شود، می‌تواند همه‌چیز را زیر سؤال ببرد و باعث فرهنگ‌سازی اشتباه شود. به‌هرحال فقر با چند ویدئو نمایشی تمام نخواهد شد و این استمرار و نوع کمک‌رسانی ا‌ست که می‌تواند چهره منطقه‌ای محروم را تغییر دهد و لبخند واقعی را روی لب مردمان بنشاند.

captcha
شماره‌های پیشین