sobhe-no.ir
2114
دوشنبه، ۱۲ خرداد ۱۴۰۴
4

چپ‌های ر ادیکال مشغـول کارند

جواد بخشی الموتی استاد دانشگاه و کارشناس مسائل سیاسی

چرا سخنی از اسلامیت نگفتید؟

صبح نو

جواد بخشی الموتی استاد دانشگاه و کارشناس مسائل سیاسی

چرا سخنی از اسلامیت نگفتید؟

 

 در فضای سیاسی کنونی کشور انتشار بیانیه‌های اصلاحی همواره با دو پرسش اساسی مواجه است: آیا این متون ظرفیت تبدیل به برنامه عملیاتی برای اجرا را دارند و آیا می‌توانند میان آرمان‌های مبتنی بر تغییر و واقعیت‌های ساختاری پیوندی معقول برقرار کنند؟ بیانیه اخیر جبهه اصلاحات نیز از این قاعده مستثنی نیست. آن هم در شرایطی که دولت اصلاح‌طلب بر ایران حاکم است و آرمان‌گرایی و تغییرطلبی باید در جهت کمک به دولت و با هدف رسیدن به مقصود که همان وعده‌های بر زمین مانده در تیر سال گذشته خطاب به ملت بزرگ ایران باشد.
گفتمان دوپهلو: وفاداری یا تغییر؟
ابعاد این بیانیه در یک تناقض بنیادین گرفتار آمده است. از یک‌سو، با تأکید بر «جمهوریت نظام» می‌کوشد خود را در چارچوب گفتمان رسمی جای دهد و از دیگر سو، با مفاهیمی مانند «گذار آرام» و «بازتعریف نظم سیاسی» عملا به مرزهای تغییر ساختاری نزدیک می‌شود. در این بیانیه تمرکزگرایی دموکراتیک مفهومی سخت فهم و غیر قابل قبول است، چراکه سیاست بازی در کمتر از یک‌ سال گذشته در همین میدان به اصطلاح متمرکز صورت گرفته و خروجی آن برخلاف خوانش این بیانیه در جهت تقویت تمرکزگرایی با هدف رسیدن به اهداف نهادی و ساختاری نیست. این پارادوکس زمانی آشکارتر می‌شود که به غیبت «اسلامیت نظام» در این روایت توجه کنیم - مؤلفه‌ای که در قانون اساسی به‌ صورت ناگسستنی به جمهوریت پیوند خورده است. از این منظر شاید این بیانیه در ادامه رادیکالیسم حاکم بر جبهه اصلاحات این مهم را حذف کرده است و این با روزنه‌گشایی پیش از انتخابات مجلس دوازدهم همخوانی ندارد.
 
اقتصاد سیاسی؛ از ادراک تا عمل
بخش اقتصادی بیانیه نمونه بارزی از کلی‌گویی‌های رایج در متون سیاسی است.  طرح «اصلاح ساختار اقتصاد سیاسی» بدون اشاره به شفافیت مالی، رابطه با نهادهای بین‌المللی یا سازوکارهای مبارزه با فساد، بیشتر به شبیه‌سازی گفتمانی می‌ماند تا برنامه‌ای کارشناسی. گذار از اقتصاد رانتی موضوعی پیچیده و چندضلعی است که در چند دهه گذشته کشور را به چالش کشیده است. حال جبهه اصلاحات که حاکم بر کشور است باید بداند که موسم عمل است و با شعارزدگی مسأله‌ای حل نمی‌شود. اصلاح حکمرانی اقتصادی و حمایت از تولید و بخش خصوصی در زمره وظایف دولت است و جبهه می‌تواند به‌عنوان کارشناس که مطالبه پزشکیان هم بوده است برنامه‌های خود را به دولت عرضه کند.
این ضعف زمانی جدی‌تر می‌شود که بدانیم اقتصاد یکی از اصلی‌ترین دغدغه‌های کنونی جامعه ایران است و عمل‌گراهای حاشیه‌نشین می‌توانند در این زمینه به بینش درست جبهه کمک کنند.
 
سیاست خارجی در هاله‌ای از ابهام!
ادعای «واقع‌گرایی» در سیاست خارجی نیز از همین بیماری رنج می‌برد. بدون تعریف دقیق این واقع‌گرایی - آیا منظور تعامل با غرب است یا بازگشت از روابط با شرق؟ - و بدون توجه به ملاحظات امنیتی منطقه‌ای این بخش از بیانیه به مجموعه‌ای از کلیات بی‌خاصیت تبدیل شده است. در نظام آنارشیک بین‌المللی توافق‌های بین‌المللی چندان پایدار نیست و تجربه برجام در دولت مورد حمایت اصلاح‌طلبان این موضوع را به اثبات رسانده است، اما گویا در بر همان پاشنه می‌چرخد. نگاه به جهان مبتنی بر عقلانیت ساختاری یعنی فهم ناپایداری مناسبات و ایجاد ظرفیت‌های متفاوت برای کسب منافع و امنیت ملی.
 
نادیده گرفتن واقعیت‌های نهادی
یکی از ضعف‌های ساختاری این متن، بی‌توجهی به نقش نهادهای نظارتی مانند شورای نگهبان است. پیشنهاد تغییرات ساختاری بدون در نظر گرفتن مکانیزم‌های موجود نظارتی نه‌تنها غیرواقع‌گرایانه است، بلکه از درک نادرست نویسندگان از ساختار قدرت در ایران حکایت دارد. در همین سازوکار انتخاباتی اصلاح‌طلبان بیشترین خروجی را از صندوق گرفته و همواره بر صندوق تاخته‌اند؛ رادیکالیسم حاکم بر روح این بیانیه گویا روحانی و پزشکیان را بازتاب واقعی نظر مردم نمی‌دانند؟!
 
تمرکززدایی: خطر یا فرصت؟
طرح «تمرکززدایی دموکراتیک» بدون توجه به ملاحظات امنیتی و وحدت ملی می‌تواند به جای حل مشکل، بحران‌های جدیدی ایجاد کند. تجربه کشورهای منطقه نشان داده است که چنین پیشنهاداتی در غیاب سازوکارهای نظارتی قوی می‌تواند به تهدیدی برای تمامیت ارضی تبدیل شود.
 
بازگشت به کارویژه‌های اصلی
برای خروج از این بن‌بست گفتمانی، جبهه اصلاحات نیازمند بازتعریف خود در سه عرصه است: 1- عبور از شعارزدگی به سمت برنامه‌ریزی عملیاتی 2- پذیرش واقعیت‌های ساختاری نظام سیاسی ایران 3- تمرکز بر پاسخگویی به نیازهای ملموس جامعه
تنها در این صورت است که می‌توان امید داشت متون این‌چنینی از حاشیه‌نشینی سیاسی خارج شده و به برنامه‌ای اثرگذار تبدیل شوند.
جبهه اصلاحات و منصوریسم حاکم بر آن که به خوانشی رادیکالی از اصلاح باور دارد گویا در برابر دولت گام بلندی در جهت کسب مطالبات ناهمخوان خود با واقعیت‌های جامعه و سیاست ایران برداشته است. فشار به دولت از منظر عمل‌گراها و روزنه‌گشایان شاید این‌چنین تعبیر و تفسیر نشود. تا آن زمان، این قبیل بیانیه‌ها بیشتر به بازتولید بحران هویت جریان اصلاحات کمک خواهند کرد تا ارائه راهکار برای مشکلات کشور. جبهه اصلاحات برای قرار گرفتن در مسیر متناسب با وضعیت ایران نیازمند گذار سریع و عقلانی از وضعیت فعلی به سوی شرایطی متعادل و پایدار است.

captcha
شماره‌های پیشین