با وجود آنکه اروپا از مذاکرات میان ایران و آمریکا حذف شده است اما همچنان سعی دارد نقش «پلیس بد» را ایفا کند و تاکنون مواضع تخریبی نسبت به این مذاکرات داشته و با ادعاهای بیاساس درباره توانمندی هستهای ایران، به دنبال تند شدن فضای مذاکرات است تاجائیکه از واژه «مکانیزم ماشه» به عنوان ابزاری برای خودنمایی بهره میبرد. برهمین اساس، سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان از نقش اخلالگرانه فرانسه در ارتباط با دیپلماسی و فعالیتهای صلحآمیز ایران انتقاد کرد و ادعای «ایران در آستانه توسعه سلاح هستهای» را کاملاً پوچ و بیاساس دانست. اما چرا اروپا چنین رویکرد غیر سازندهای را در برابر این مذاکرات در پیش گرفته است.
در مذاکرات 1+5 اروپا میانجی اصلی در برجام بود و اکنون به حاشیه رانده شده است، بنابراین بخشی از رویکرد عصبی اروپا واکنشی است به این کاهش نقش؛ لذا سیاست ترشرویی را نسبت به مذاکرات ایران و امریکا اتخاذ کرده و این موضع تخریبی تا زمانی که بتواند سهمی در نقشآفرینی در مذاکرات داشته باشد و یا آمریکا اجازه بازیگری به آن بدهد، ادامه خواهد داشت.
از سوی دیگر، با بازگشت ترامپ به قدرت و کم رنگ شدن اتحاد میان اروپا و آمریکا، اروپا هم میخواهد پرستیژ بینالمللی خود را حفظ کند و در معادلات منطقهای و بینالمللی تاثیرگذار باشد. اروپا ابتدا از مذاکرات صلح اوکراین حذف شد و سپس از مذاکرات هستهای ایران، که نسبت به هر دو رویداد واکنشی عصبی گرفت.
هرچند که اروپا نمیخواهد به کلی از معادلات جهانی حذف شود و به دنبال نمایش دیپلماسی مستقل از آمریکاست اما فعلا چنین توانایی ندارد و حتی بدون پشتوانه آمریکا قادر به پایان جنگ اوکراین نیست. امروز هم که آمریکا گفته است «دیگر حاضر نیستیم که برای میانجیگری در مذاکرات صلح دور دنیا بگردیم» همین تصمیم موجب نگرانی اروپا شده است. آمریکا به این نتیجه رسیده که درگیری جاری هیچ منفعت راهبردی مستقیمی برای ایالات متحده ندارد یا اینکه هزینههای ادامه دخالت دیپلماتیک بیش از مزایای آن است. عقبنشینی آمریکا از یک بحران بزرگ در قاره اروپا، اتحاد غرب را گسستنیتر از هر زمان ممکن کرده و اتحاد آتلانیتک شمالی را متزلزل ساخته است.
بنابراین مواضع خصمانه اروپا تنها راهی برای ابراز وجود است که بگوید «من هم هستم». البته با توجه به تجربه مذاکراتی ایران با غرب، این حیلهها و تاکتیکها دیگر کاربرد ندارد و یک نوع استراتژی سوخته است.
در هر صورت، اروپا امروز بیش از هر زمان دیگری تنها و منزوی است و نشان داد که بدون اتکاء به آمریکا نمیتواند سرنوشت خود را تعیین سازد. در همان زمان که ترامپ از برجام خارج شد، اروپا نتوانست این توافق را حفظ و به تعهداتش نسبت به برجام، جامه عمل بپوشاند و در نتیجه برجام امروز در چنین نقطهای قرار گرفته است. هرچند که ممکن است جدایی از آمریکا برای اروپا هزینه داشته باشد اما امروز باید این هزینه را بدهد وگرنه شاید به جای کریمه و گرینلند، در آیندهای نه چندان دور باید برای دیگر شهرهای خود چانهزنی کند.